نمایش جزئیات

مناجات و توسل بسیار جانسوز _ویژه شب جمعه _حاج حیدر خمسه

مناجات و توسل بسیار جانسوز _ویژه شب جمعه _حاج حیدر خمسه

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مر

یعنی غبار جاده ی لیلا کنی مرا

کوچک همیشه دور زلطف بزرگ نیست

 

*از بالا به پایین می باره ...از ما نوکری میاد،از تو آقایی ...اگه بخوای تو از من توقع داشته باشی،خو  من باختم ... اگه میبینی این همه سختی پای کارت میکشیم چون حساب اینه ما زیریم تو بالایی ....از ما چیزی به تو نمی رسه،معطل نکن ....اما : کریم کار خودشو بلده ...دارم یه خورده باهات حرف میزنم ... من زبونم اینه ... من با همین زبون گناه کردم ... جور دیگه بلد نیستم .... آخدا غلط کردم ...یه گناه رو تو ملاء عام نکردم  ....  اما هزار بار تو ملاء عام گفتم غلط کردم ... من سربه راهم .... بابا درست میشم .... یکم رو من وقت بزار .....خوب اگه تو هم ولم کنی با بقیه چه فرقی داری ....*

 

کوچک همیشه دور زلطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا ....

حسین .......الهی مادرم برات بمیره

 حسین....عشق تو رو ، خدا ازم نگیره ....

آقا ....پیش طبیب آمده ام

 

*همین سه چهار هفته ی آخر سال ، ساده نمیگذرم کار داریم..اگه نجنبیم ، چشم رو هم بزاریم سال تموم شده.....یه سال ما رو بزن ....یه محرم داشتم .... یه ماه صفر .... یه ماه رمضان گفتم حسین ......آقا ..... دارم از الان خواهش میکنما .... من سال تحویل یه حرمی برام دست و پا کن .... مردم دارن برنامه ی سفرشونو می چینن .... ما هول و ولای حرم داریم ...یه نجفی .... یه کربلایی .... یه امام رضا ... میگن هرکی دم سال تحویل درگیر هر چی باشه ، تا آخر سال درگیر اوست .... یه کاری کن من درگیر تو باشم ...*

 

حسین ، دلم یه کربلا میخواد ...

حسین ، یه گنبد طلا میخواهد ...

حسین ، دلم امام رضا میخواد ...

 

پیش طبیب آمده ام درد می کشم ...

 

*تو همه جای این عالم هر کسی دردی سراغش میاد میگن برو دکتر،برو طبیب ببینتت" اگه قرار من تو دم و دستگاه تو باشم درد بکشم ..... مردم چی میگن ؟!!

هر جا رو رفتی تکلیفتو معلوم کنی ، برو ... اما اینجا هی رفتی ، اومدی یهو نیای بگی میخوای نمیخوای ....

به خدا باخت ، من و تو میدیم .... یه جور باهاش حرف بزن انگار روبه راهی .... اما تو خلوتت باهاش حرف بزن .... بگو تو خیلی آدم داری،من کسی رو ندارم ....

تو بازارت داغه .....نمی دونم دیدی یه جایی میری از لا جمعیت تو شلوغی یهو تا می بیننت ، صدات می کنن میگن فلانی ما رو خیلی دعاکن،تو روضه خوانی تو گریه کنی ... میدونی یاد چی افتادم  قیامت تو شلوغی ها ... ارباب حواسِش هست .... یهو جلو همه میگه ... تو بیا .... تو بیا .... یادت شبا دستت رو میزاشتی رو زانوت .... مثه بچه مرده ها برام گریه میکردی ؟؟؟ مردم هم حرفت می زدن .... حالا بیا ....هرکی گفت باکی هستی ؟ بگو با حسین ....*

 

پیش طبیب آمده ام درد می کشم

شاید قرار نیست مداوا کنی مرا ......

.