نمایش جزئیات

مدح و توسل زیبا ویژۀ میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها به نفس حاج محمدرضا طاهری

مدح و توسل زیبا ویژۀ میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها به نفس حاج محمدرضا طاهری

به شوق شاخۀ طوبی ستاره می ریزد
به پایِ دختر موسی ستاره می ریزد
 
به روی خویش در آیینه می زند لبخند
خدا به خندۀ زهرا ستاره می ریزد
 
علی چه ذوقی کرده به خیرِ پاقدمش
و مشت مشت قمر با ستاره می ریزد
 
نشسته زل زده بابا به چهرۀ دختر
به لحظه هایِ تماشا ستاره می ریزد
 
به یُمنِ مقدمِ این نورسیده جبرائیل
زِ بامِ جنت الاعلی ستاره می ریزد
 
هزار مرتبه الله اکبرش گفته
براش چادرِ حوا ستاره می ریزد
 
به چشم روشنیِ نجمه آمده مریم
گلاب می پاشد یا ستاره می ریزد
 
خبر دهید به مردم کریمه آمده است
بیاورید تمنا ، ستاره می ریزد
 
کریمه ای که زیک گوشه چشمِ احسانش
میانِ سفرۀ دنیا ستاره می ریزد
 
به بارش آمد نه قطره قطره که این ابر
به قدرِ وسعتِ دریا ستاره می ریزد
 
فرشته ها همه تعارف کنن نقل و نبات
نثار زینبِ آقا امام رضا صلوات
_______________
دوباره بحرِ کرم در تلاطم آمده است
به جلوه طاهرۀ یذهب عنکم آمده است
 
چه دیدینی ست در آغوشِ حضرتِ نجمه
عزیز کردۀ مولایِ هفتم آمده است
 
دهانش آب نیفتاده بلکه نهرِ عسل
ز بوسه از لبِ سلطانِ هشتم آمده است
 
نگاه کن به دلِ ذره ذرۀ هستی
ز شوقِ آمدنش در ترنم آمده است
 
تمام پنجره ها محو در تماشایت
مگرکه حُسن خدا در تجسم آمده است
 
سلام کرده و در پایِ گنبدش خورشید
پی جوابِ سلامٌ علیکم آمده است
 
سرِ گرفتنِ اذن طلوع چون هر روز
از آسمانِ چهارم سویِ قم آمده است
 
نشسته است دو زانو که مستفیض شود
جنابِ خضر به کسبِ تعلم آمده است
 
اگر که صحن عتیقش فرشته باران است
عجیب نیست ، بهشتِ تبسم آمده است
 
چه احتیاج به خواهش کریمه با رقبت
به استجابت حاجاتِ مردم آمده است
 
امام از تو بخواهد که کم دلیلی نیست
کسی به جز تو سزاوارِ اشفعی لی نیست
_______________
سلام و عرضِ ارادت به محضرت بانو
رسیده ام بزنم حلقه بر درت بانو
 
به غیرِ گوشۀ بام تو آشیانم نیست
بریز دانه برایِ کبوترت بانو
 
امام تو به لبش مزۀ فداها داشت
به سِیر در جَلواتِ مطهرت بانو
 
ملیکه ای به حدودِ حریم اهل البیت
و خواهریِ تو فخرِ برادرت بانو
 
مصمم است به قربانیِ پسر این بار
خلیل  دست به سینه در برابرت بانو
 
ز بیکرانِ علم تو قطره ای کافیست
برایِ حورۀ علامه پرورت بانو
 
نگاهِ ملتمس زائرِ تو دل بسته
به دستگیریِ فردایِ محشرت بانو
 
*گفت مردد بودم تو ذهنم اومده بود
 آیا این خانم روزِ محشر میتونه اهلِ قم رو شفاعت کنه یا نه ؟ 
در عالم رویا دیدم فرمودن این چه حرفیه داری میزنی ؟..
 شفاعت اهلِ قم رو میرزایِ قمی هم میتونه انجام بده .. 
این خانم شفیعۀ عالمه .. روزِ محشرِ همه دست به دامنِ بی بی هستند ..*
 
نگاهِ ملتمس زائرِ تو دل بسته
به دستگیریِ فردایِ محشرت بانو
 
فقط به نذرِ فرج این دو بیت هم روضه
ببخش میشود آزرده خاطرت بانو
 
به احترام شما را به قم که آوردن
نه سنگ و چوب که گل بود بر سرت بانو
 
ندید سایه ای از ناقۀ تو نامحرم
نسیم کی شده نزدیکِ معجرت بانو؟