نمایش جزئیات
پیغام یار تنها
مسلم از فراز بام می دهد بر تو پیام
جانب کوفه میا حجت حق ای امام
کوفیان را به خدا شرم و حیایی نبود
نه همین شرم و حیا بلکه خدایی نبود
بگذر از کوفه میا
ای عزیز مصطفی
نزد این قوم دنی گر شوی تو مهمان
میزبانیت کنند با نیزه و تیر و سنان
گر بمیرد ز عطش رقیه آبش ندهد
غیر سیلی به خدا کس جوابش ندهد
بگذر از کوفه میا
ای عزیز مصطفی
گر بیایی اکبرت زیب نی گردد سرش
گردد از تیر و سنان پاره پاره پیکرش
قاسمت کشته و عباس تو پرپر بشود
هدف تیر ستم گلوی اصغر بشود
بگذر از کوفه میا
ای عزیز مصطفی
دست من را بسته اند جانم از کین خسته اند
بهر قتل تو میا منتظر بنشسته اند
گربیایی سرت از سنگ ستم می شکند
شرح جانسوز ز غمت نیش قلم می شکند
بگذر از کوفه میا