نمایش جزئیات
ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایام محرم _ شب چهارم محرم_ استاد حاج منصور ارضی
السلام علیکم یا اهل بیت النّبوه
“السلامُ علی مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ “
من بندۀ آزاده ام عبدالحسینم
برعشق تو دلداده ام عبدالحسینم
شکر خدا که در مسیر عشق بازی
در دام تو افتاده ام عبدالحسینم
تنها نه من آوارۀ عشق تو هستم
همراه خانواده ام عبدالحسینم
این عشق را از والدینم ارث بردم
الحق که بنده زاده ام عبدالحسینم
چشمانِ من سرچشمۀ جوشان اشک است
رنگ تو دارد باده ام عبدالحسینم
وقتی مَلَک جاروکش این آستان است
من یک غلام ساده ام عبدالحسینم
بی معرفتها هر چه میخواهند بگویند
پای رهت اِستاده ام عبدالحسینم
زهرا دعایم کرد تا اینجا رسیدم
در این مسیر و جاده ام عبدالحسینم
ای کاش بینم مثل یاران خمینی
در راه تو سر داده ام عبدالحسینم
من اربعین کرب و بلا را دوست دارم
آلوده ام اما شما را دوست دارم
"السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب "
از ازل خورشیدِ انور زینب است
حافظ الله اکبر زینب است
پیکر اسلام را سَر، زینب است
حیدر کرارِ دیگر زینب است
بعدِ زهرا روح کوثر زینب است
پیش پایش آسمان خم میشود
مرجع تقلیدِ مریم میشود
کعبۀ غم های عالم میشود
آیت اللهِ مُعَظَّم میشود
محشرِ صحرای محشر، زینب است
یک زن اما لشگری را صف شکن
یک تَنه باب المراد پنج تن
تکیه بر این شانهها دارد حسن
ذوالفقاری دارد از جنس سخن
منبریها، جان منبر زینب است
از امام خود حمایت میکند
از گنهکاران شفاعت میکند
گاه در میدان قیامت میکند
گاه در خیمه عیادت میکند
خواهری از جنس مادر زینب است
در خطرها بال و پر را میدهد
می رود خونِ جگر را میدهد
موقع پیکار سر را میدهد
پای عشقش دو پسر را میدهد
فانیِ عشق برادر زینب است
ای غریب کربلا جانم فدات
نه پسر، دو نوکر آوردم برات
این دو تا خاکند، خاکِ زیر پات
سهم من را هم بده از کربلات
بین خیمه زار و مضطر زینب است
آخه بچه ها اول اومدن پیشِ دایی شون ،دایی جان ما هم میخواهیم جانمونُ قربانت کنیم ... حضرت فرمود : برید اول اجازه از مادرتون بگیرید . دایی جان، بخدا مادرمون ما رو تجهیز کرده ... پس برید مادرتون بگید بیاد ،یه وقت یه صدایی از پشت خیمه بلند شد ... سالار زینب ... من دارم گوش میدم ، وارد خیمه شد ،نامه عبدالله را بهش نشان داد حضرت با ادب صورت خواهر را بوسید ،بچه هاشو آماده کرد..
مادری وقتی که دارد دو پسر
با خودش هم تیغ دارد هم سپر
امنیت دارد به هنگام خطر
کی میافتد بر زمین بین گذر
روضهِ خوان داغ مادر زینب است
این دو تا هستند، شأن من به جاست
حرمتم ضرب المثل در کربلاست
دور از من چشمهای بیحیاست
چادرِ زینب کجا در زیر پاست
در حفاظ دو دلاور زینب است
هر دو تا سیراب از یک بادهاند
این دو آقا زاده حیدر زادهاند
تا ابد بر عشق تو دلداهاند
اذن میدان را بده، آمادهاند
نه نگو، امید آخر زینب است
تو نرو گودال اینها میروند
هر دو با سربندِ زهرا میروند
زیر شمشیر و سنان ها میروند
جان من غصه نخور تا میروند
غصه دار دیدهی تر زینب است
بهتر اینکه وقت غارت نیستند
میروم وقتی اسارات نیستند
میخورم سیلیِ غربت نیستند
وقت تقسیمِ غنیمت نیستند
موقعی که بین لشگر زینب است
دو تایی رفتن،چه رفتنی چه رجزی .. تا گفتن ما بچه های زینب هستیم ما بچه های عبدالله ابن جعفر طیار هستیم..."الله اکبر"...
یکیشون ۳۰ نفر یکی دیگه شون ۱۰ نفر یک دفعه صداشون بلند شد دایی جان ... خداحافظ ...شنیدیم بدنهاشونُ آورد تو خیمه زنها دویدن کمکِ حسین ... ولی اصلاً دختر علی بیرون نیامد ... عبدالله گفت یه سوال اگه اجازه بدی خانم بکنم ؟آیا بچه های من عیبی داشتن!!!گفت چه عیبی؟ به من بگو بچه هامو آوردن خیمه تو چرا نیامدی؟ صدا زد عبدالله دست از دلم برادر ... تو که نبودی ببینی داداشم چه عرقی چه خجالتی ... عبداللهنبودی .. هی من دویدم بین میدان و برگشتم و جنازه ... عبدالله نبودی هفت بار دنبالش دویدم تا اجازه داد زیر گلوشُ ببوسم ....عبدالله نبودی ...اون خنجر می کشید...من خنجرشو می گرفتم ...
.برچسب ها
- حاج منصور ارضی
- متن روضه طفلان حضرت زینب (س)
- متن روضه
- شعر مذهبي
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- گريز مداحي
- متن شعر مداحي
- متن روضه شب چهارم محرم
- طفلان حضرت زينب
- شعر شهادت طفلان حضرت زينب
- متن روضه طفلان حضرت زينب
- متن روضه براي طفلان حضرت زينب
- متن روضه شهادت طفلان حضرت زينب
- متن روضه بچه های حضرت زینب
- متن روضه فرزندان حضرت زینب