نمایش جزئیات
متن روضه امام حسن عسكری علیه السلام_سیدمحمد جوادی
*مگه میشه مجلس، مجلس بابا باشه،پسر نیاد دم در بایسته؟ غریب آقا،غریب آقا*
می رود جسم من بر سر شانه ها
خون شود از داغم قلب ِ پروانه ها
مهدیم دیده تر زند زغصه بر سر
زیر لب می گوید مرو مرو ای پدر
وقت مرگم یاد ِ كربلا افتادم
یاد ِ آن امام ِ سر جدا افتادم
*شما مرغ بسمل میدونید چیه؟یه مرغ تو خون خودش بال بال بزنه، به این میگن مرغ بسمل*
پیش ِ چشم خواهر، غرق خون برادر
هم چو مرغ بسمل به موج خون زد پرپر
حسین.....
. . آقا خدا صبرت بده،این جمعیت امشب جمع شدن بگن آقا،خدا بهت صبر بده،آخه ایام شهادت بابای غریبت امام حسن عسكری است،امشب از همین جا قافله ی دلهامون رو ببریم سامرا،هركی دوست داره با امام زمان هم ناله شه،بسم الله،آقام،آقام،آقام،فردا شب شب یتیمی امام زمان(عج)است،امام زمان میگه بابا،بابا،بابا،بمیرم،بمیرم،بابا،بابا،چهار پنج سال بیشتر نداشت،كنار بستر بابا نشته بود،بابا از شرار زهر به خودش میپیچید،هی ناله میزد،امشب برای این امام غریب یه جور دیگه ناله بزن،آری سر بابارو به دامن گرفت،بابا تو دامن پسر جون داد،اما بدن امام عسكری رو محترمانه تشییع كردند،همه ی شیعیان جمع شدند،حضرت با اینكه چهار پنج سال بیشتر نداره،خودش بر بدن بابا نماز خوند،یعنی بر بدن امام،امام باید نماز بخونه حالا من یه گریز بزنم،یه جمله بگم،بگم آقاجان،داغ پدر دیدی،اما این مردم اومدن بدن باباتو تشییع كردن،قاری های قرآن اومدن همه پشت سر این بدن بلند بلند قرآن خوندن،دلا بسوزه برا اون سه ساله ای كه هر وقت گفت:بابا،با سیلی تو صورتش زدند.... .