نمایش جزئیات

مناجات و توسل جانسوز _ویژه فاطمیه_امام زمان عجل الله تعالی_حاج حیدر خمسه

مناجات و توسل جانسوز _ویژه فاطمیه_امام زمان عجل الله تعالی_حاج حیدر خمسه

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

یعنی غبار جاده ی لیلا کنی مرا

آقا،

کوچک همیشه دور زلطف بزرگ نیست

*یه وقتایی یه دعوایی میشه میان میگن تو بزرگی،تو بگذر،حساب من و تو هم همینه،تو بزرگی؛خو ازما همین میاد از تو کریمی و بزرگی"خوب آقا چه کار کنم؟همیشه که تو نباید سود کنی یه بارم سر من ضرر بده"طوری نیس،مادرت فاطمه ست اما یه جا به کارت میاما"برمدار"راه دوری نمی ره ازتو به من میرسه" من کم برا مادرت گریه نکردم"من کم برا اجدادت خودمو نزدم"من پابه پای عمه ت شبا ضجه زدم آقا*

کوچک همیشه دور زلطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

آقا،دلم یه کربلا میخواد

آقا،یه گنبد طلا میخواد

آقا،دلم امام رضا میخواد

پیش طبیب آمده ام درد می کشم

*هرجای عالم هرکی دردی داره میره پیش طبیب آروم میشه،اگه قرار تو بساط تو بیام و درد بکشم مردم چی می گن،یه جورایی مارو باتو میشناسن هوامو داشته باش"تو این شهر شلوغ دیدی یه وقت،دست بچه از بابا جدا میشه یه، یه ربعی که میگرده بچه ش رو میبینه داره میلرزه" میگه دیگه ولم نکنی" امشب به آقات همینو بگو،تو این شلوغی ها ولم نکن،اگه سایه ت از رو سرم بره هرز می شم*

پیش طبیب آمده ام درد می کشم

شاید قرار نیست مداوا کنی مرا

*مجاور حرم سیدالشهداست خونش، مثل حالا نبود پول جمع کردن مسئولین حرم بزرگ بشه،تو این جماعت یکیشون صاحب خونه ها امام حسینی تر گفتن اینو آخر میریم،این مال خودمونه"(خونه ها رو خریدن)آخر سر اومدن خونه آخر در خونه ی حاجی،سلام ... حال و احوال، خوش اومدید،بردشون تو خونه، گفت اومدیم برا حرم خونت رو بخریم(یه نگاه به این کرد)خونه منو؟!! آره" گفت نمی فروشم" یکی دوباره اصرار دیدن نه محکم میگه نمیفروشم"رفتن به محض اینکه رفتن از فرداش کارگر و بنا،خبر رسید به گوش اینا،گفتن عجب بی معرفت ،تا دیدن خونش رو میخوایم شروع کرد نوسازی،بعد یه هفته نو نوار شد خونه،کارگرا رفتن کلید رو برداشت اومد حرم گفت حالا خونمو میدم"ما چیز خراب به حسین ندادیم"

امشب بگو آقا یه دل دربه داغون دارم یکم خرابه،آوردم تو روضه روبه راهش کنم به کارت بیاد" اگه خواستی مال تو اصلا از اولم مال من نبود،تا میگن حسین،دلم میلرزه*

غیر از غلامی تو به دردی نمی خورم

بیرون نکن به فاطمه بی کار میشوم

*رسم ما اینه سرشب اگه کسی مریض داشته باشه تو خونه،سرشب میرن شب نشینی و عیادت"امشب میاید بریم یه عیادت؟سادات جلو برید،محرمید"این خونه خیری از مریض دیدن،از اونایی که میان عیادت میکنن ندیده" یه چندتا زنا اومدن تادیدن بچه ها نیستن این به اون میگفت این دیگه نمی مونه*

پاشید بریم عیادت،مریض دیدن ثوابه

زهرا داره میمیره،زینب حالش خرابه

یافاطمه ... یازهرا ...

دست تو مرهم زخم همه ی شهپرها

از کرامات تو گویند سر منبرها

بانوی آسیه و ساره و مریم زهرا

که کنیزان تو هستند همه دخترها

بی بی ...

نه فقط ام ابیها به شما باید گفت

مادر خلق خدا مادر پیغمبر ها

*غلط کرد زدد خانم،زن تنها گیر آوردی؟خیر نبینی،چه داغی به دل بچه هاش گذاشتی،حالا این خبط رو کردی،ولی جلو پسر مادر نمیزنن،بیست سالش نشد، موهاش سپید شد،بعد کوچه دیگه لبخند رو لبهاش ندیدن،کار به جایی رسید یکی اومد گفت آقا،شما چقدر زود پیر شدید ؟!!آقا پنهان کرد فرمود ما هاشمیان ارثیه"گفت آقا من جد شما رو دیدم باباتون علی رم دیدم،شما نسبت به این دو زودتر موهاتون"(آقا بغض کرد)عرض کرد آقا حرف بدی زدم؟فرمود اگه اونی که ما دیدیم تو میدیدی میمردی*

در کوچه ای که راه عبور دو کس نبود

دیدم که غیر دشمن حق در شماره نیست

*یکی دو تا جمله و التماس دعا ببینم کجا میره روضه*

همچو ارباب سرم را به کف پات نهم

*اومد نگاه کرد دید هرکی هرجا رو آسیب خوردنش رو دیده، زینب صورت رو سینه،امام حسن صورت رو صورت یه نگاه کرد اومد پایین پا،این پارچه رو کنار زد،این صورتو چسباند کف پا،میزد رو پا میگفت وا اماه"وا اماه" هی نگاه میکرد، ببینه چشماش باز میشه یا نه،باز نشد، دوباره صدا زد،آخر بغضش ترکید" فریاد زد مادر جان تا حالا نشده بود حسین صدات بزنه،تو جوابشو ندی" کاش اینجا تموم میشد این ماجرا،سیدا گوشتونو بگیرید نشنوید*آخ هلال میگه دم گودال،دیدم داره بیرون میاد،دست و پاش میلرزه،گفتم تو که کارت رو کردی،چرا دست و پات میلرزه؟؟ هلال داشتم می بریدم،صدایی رو شنیدم،فریاد میزد:بُنیّ ...بُنیّ ...حسین ....

.