نمایش جزئیات
ذکر توسل جانسوز _شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حیدر خمسه
*دنیا رو به هم میریزی بری...نمیشه...من چوبش به تنم خورده...یه وقتا تو برنامه ی دو سه ماه دیگتم حرم نیست...یه هو به خودت میای میبینی خیابون امام رضا...این آقا این جوره حساب کتابش...رفتی امام رضا به آقا بگو:ما برا مادر خودمون از این کارا نکردیم.چرا؟
چون مادر مارو نزدن...مادرشما رو زدن...مادر ما نسوخت...مادر شما رو سوزوندن...مادر ما پیریاشو دید...مادر شما تو یجوونی پیر شد...*
مردم شهر چه ها بر جگرت آوردند...؟
شعله بر سوختن بال و پرت آوردند
دست، سمت رخ همچون قمرت آوردند
گل یاسم چه بلایی به سرت آوردند
خواب بودی ورم پلک ترت را دیدم
رفتی از هوش کنارم،به خدا لرزیدم
*آیت الله وحید فرمودند:امام زمان نگران روضه ی مادرشه...*
بعد از آن روز که من سوختنت را دیدم
مردم و زنده شدم زخم تنت را دیدم
باورم نیست بمانی کفنت را دیدم
غیرت کوچه و اشک حسنت را دیدم
چندوقتیست که خوابش همه کابوس شده
غیرت کودکمان زخمی ناموس شده
*آی امام حسن...تو یه بار یه صحنه جلوت مادرتو ،ناموستو زدن پیر شدی...پس خوب شد یازده محرم رو ندیدی...خواهرتو ،دختر برادراتو،زن برادرتو ،نجمه و رباب و سکینه ،رقیه دستای امام سجاد و بستن جلو چشماش اینو میزدن، اونو میزدن، زینب و زدن...حسیین...*
وای اگر بال و پرت میل پرواز کند...
*امشب روضتو نیت کن برا چند نفر از اموات و شهداء بفرست...
به جای در چهل نفر مرا زدند
تو رو نگاه کردن و مرا زدند
*بی وجدان ترین آدما هم تو دعوا ببینن زن هست میگن ول کن بذار مردش بیاد...تا دید کسی تو کوچه نیست دستشو بالا آورد...تو بیابونا رسید بالا سر بچه یه جور زد نفسش بند آمد...صدا زد:عمو...عمو...زبونش گرفت...دیگه نمیتونه...نَ...نَ...نزن...حسین...
.