نمایش جزئیات
مدح و توسل_شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها _حاج محمد طاهری
اگرچه بال پریدن به آسمان داری
فرشته ای وبه روی زمین مکان داری
نه از فرشته هم انگار برتری بانو
چراکه دختر موسی ابن جعفری بانو
رسیده از حرمت بی شمار رحمت ها
اگر به پای تو افتاده اند بهجت ها
در بهشت گمانم که نه،بهشت اینجاست
نوشته اند حریم تو مرقد زهراست
چراغ های حریمت ستاره و ماه است
چقدرگوشه ی هرصحن آیت الله است
نشسته ایم و به لب اشفعی لنا داریم
اگر چه بر سر سجاده ربنا داریم
قرار بود قرار دل رضا باشی
چگونه میشود آخر ازو جدا باشی
قرار بود بیایی ولی توانت رفت
به شوق وصل به زهر فراغ جانت رفت
غریب میروی و هیچکس کنارت نیست
تمام زندگیت، هستی ات کنارت نیست
خدا نخواست ببینی غم برادر را
نخواست باز ببیند شکسته خواهر را
زنان طوس به جای تو خواهری کردند
اگر چه نجمه نبوده ست مادری کردند
گمان مکن که شود باز کربلا تکرار
قرار نیست رود خواهری سر بازار
نه طوس کرب و بلا باشد و نه قم کوفه
نه شهر شام و نه آن روضه های مکشوفه
سری به نیزه ندیدی به پیش چشمانت
طناب داغ اسارت ندیده دستانت
“کسی که داغ برادر کشید زینب بود
کسی که ناله ی مادرشنید زینب بود”
غروب بود،همین که رسید در گودال
تمام موی سرش شد سفید در گودال
ازاین طرف روی نیزه سر برادر رفت
ازان طرف پی یک گوشواره لشگررفت
بس است تا به قیامت مصیبت زینب
شکست قلب زمین از اسارت زینب
شکست قلب زمین و زمان به تنگ آمد
به سمت معجرزینب همینکه سنگ آمد
*اومدن شیعیان قم خودشون رو رسوندن به خانوم؛با چه عزتی خانوم رو سوار محمل کردن؛وقتی برادراشو به شهادت رسوندن دیگه نذاشتن به خود این خانوم بی احترامی بشه؛هر کسی یه جوری التماس میکرد خانوم جان بیا خونه ی ما نوکریت رو بکنیم؛آفرین به وفای این مردم...الهی بمیرم این یه خواهر امام بود...اما وقتی زینب رو وارد شهر شام کردن یه عده نانجیب تو شهر آماده بودن؛رقاصه ها آمدن کنار این ناقه ها میرقصیدن؛یه عده از بالای بام ها سنگ میزدن...حسین...*
"شاعر:سید حجت بحرالعلومی طباطبایی"
.