نمایش جزئیات

مناجات و روضه سیدالشهداء علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر

مناجات و روضه سیدالشهداء علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّل فَرَجَهُم» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجَلالِ وَالاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ» «سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ» «اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» «بِالْحُسَین،الهی العفو...» بیشتر گریه تِسَلّایِ دل سوزان است چون بیابان که نیازش به نَمِ باران است میکده باز شد و زود دویدم داخل گفته ساقی سه دهه نوبتِ سرمستان است گفتم اول نروم آخرِ خَطّم دیگر مادرم گفت برو خالقِ تو رحمان است ما اگر آمده ایم از کَرَمِ آلِ علی ست گَلِّه هر سمت رود مرحمتِ چوپان است رمضان است خدا بنده نوازی کرده سفره ها باز شده خانه پر از مهمان است رَبِّ شهرِ رمضان، شهرِ مرا هم دریاب این زمین مرکز عشاقِ حسین ایران است خوب و بد ریزه خورِ حضرتِ حجت هستیم پای باباست همش طفل اگر نادان است نوکر آن است که از خویش دعایی نکند آنچه را خواسته ارباب دعایم آن است سی شبِ ماه خدا را به علی بخشیدند گریۀ هرشب ما هدیه ی آقا جان است ما دراین ماه مبارک به هوایِ نجفیم دلمان وقتِ مناجات دَمِ ایوان است گره کورِ مرا دستِ رقیه بدهید هرچه سختی ست به یُمنِ نَفَسش آسان است روزه ام، روضه اگر داشت خدا میخردش خُرَّم آن دیده که در روضه فقط گریان است دَمِ افطار من از آب سوالی دارم آب دیدی چقدر کامِ حسین عطشان است؟ تشنه ای ماند و سپاهی که همه سیراب اند دِشنه هم سوخت دلش، شمر ولی خندان است سمت گودال نرو، حضرت زهرا اصلاً خاک عالم به سرم، یوسفِ تو عریان است دَمِ افطار من از آب سوالی دارم آب دیدی چقدر کامِ حسین عطشان است؟ «سِیدنا العَطشان،سیدنا المَظلوم،سیدنا الغَریب...»*اینقدر بدون، دور تا دورِ گودال مقابل چشماش آب روی زمین میریختن، یه حرامی صدازد:حسین! ازاین آب ها وحوش بیابان میخورن؛ اماقطره ای به لب ودهان تونمیرسه...ای حسین* .