نمایش جزئیات
روضه حضرت علی اصغر سلام الله علیه شب هفتم محرم 99 حاج محمد رضا طاهری
آه .. بساطم به غیر آه ندارد کاش بیایی, نگو که راه ندارد شیعه به دنبال لطف توست کجایی شیعه به غیر از تو تکیه گاه ندارد ما همه جمعیم در این روضه نشستیم خصم نگوید علی سپاه ندارد من که خودم را فروختم به پشیزی هیچکس اینقدر اشتباه ندارد حرف زیاد است ولی مثلِ دوتا بیت هیج گدا نامه ای به شاه ندارد گرچه سیه روی شدم غلام تو هستم خواجه مگر بندهی سیاه ندارد شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوبتر پناه ندارد *خیلی از بزرگان ما این بیتُ میخوندن .. مرحوم نظام رشتی بسیار این بیتُ میگفت: شکر خدا را که در پناه حسینم .. مرحوم نظام رشتی مدتها تو بستر افتاده بود تویِ بستر بیماری بلندش میکردن وضو بگیره کمکش میکردن نماز بخونه کمکش میکردن به سختی این لحظهی آخر گفت دختر بیا زیر بغلهامُ بگیر میخوام روی پام بایستم .. گفت بابا یه عمره توی بستر افتادی برای چی روی پات میخوای باییستی؟! گفت مگه نمی بینی آقام ابی عبدالله اومده .. به احترام آقام میخوام بایستم .. رو پاش ایستاد دست به سینهش گذاشت: صلی الله علیک یا اباعبدالله .. * شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوبتر پناه ندارد روی دو دستش گرفت رو به همه زد صدا زد آب دهیدش اگر گناه ندارد رو به همه زد ولی هلهله کردند گفت که لب میزند سلاح ندارد . . از حریرِ خیمه دُرّ ناب بیرون آمده روی دست آسمان مهتاب بیرون آمده از دل گهواره بر یاریِ شاه بی سپاه آستین بالازده بی تاب بیرون آمده *گرفتارا .. هفت شب گفتید اگر حاجتم داشته باشم شب هفتم به باب الحوائج علی اصغر توسل میکنم .. درستم گفتی .. بزرگان ما مراجع علما گرفتاری هاشونو میذاشتن میاوردن با روضهی علی اصغر توام میکردن میگفتن آقاجان یه کاری کن ..* عازم میدان شدهستُ جان گرفته روی دست این دلاور زاده بی اسباب بیرون آمده *نه زره داره .. نه کلاه خود داره .. خود ابی عبدالله لباس پیغمبر تن کرد .. کلاه خود برداشت عمامهی رسول خدا به سر گذاشت .. اما نذاشتن آقا حرف بزنه .. هرچی میومد صحبت کنه یه عده هو میکردن .. یه عده هلهله میکردن .. اما بعضیا لابهلای این هلهله ها صدا حسینُ میشنیدن که میفرمود اگر من گناه دارم این بچه که گناهی نداره .. (اگر برای این روضه امشب آب بشیم جون بدیم جا داره والا .. ) همهی عالم منت حسینُ زیر این آسمون میکشن .. رو به یه عده پست و بی مقدار ابی عبدالله کرده میگه مُنّوا عَلَیّ.. منت بذارید سر ما .. من به مادرش وعده کردم .. پیرمردایِ سپاه ولوله افتاد توشون یه عده میگفتن حسین راست میگه شیرخواره چه گناهی داره بگیرید آب بهش بدید .. عمر سعد دید وضع سپاه داره به هم میریزه یه نگاه به حرمله کرد .. گفت چرا جوابشُ نمیدی .. گفت امیر بابا رو نشونه بگیرم یه بچه رو؟! گفت اگر بچه رو بزنی بابا هم میمیره .. هنوز حرفای حسین تموم نشده یه وقت دید علی داره دست و پا میزنه .. فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ .. آخ بمیرم ..* گُر گرفته مادرت از بس زبانِ خشک تو از لبت در جست و جوی آب بیرون آمده ابی عبدالله فرمود ببینید بچهم داره تلظّی میکنه .. (امام زمان معذرت میخوام..) * تازهشش ماهت شده خب از کجا فهمیده اند بهر ذبحت این همه غصاب بیرون آمده *تو رو خدا امشب نالهتُ نذار حبس بشه .. بذار نالهی گره بخوره به ناله های رباب .. آی امان از تیر سه شعبه ..* از کمانِ حرمله سر نیزه ای عباس کُش جای تیری لحظهی پرتاب بیرون آمده *این همون تیری که عباسُ از روی اسب انداخت .. یه لحظه ابی عبدالله متحیر شد سر رو نگه داره یا بدنُ .. با یک تیر سر جدا شد روی دستاش ..* ماهیِ تنگ تلظی در گلویِ تشنه ات از سه گوشه تیزیِ قلاب بیرون آمده بند به مویی شده حالا سرت زیر عبا خوب از شرم لبت ارباب بیرون آمده *بعضی بیت هاشم باید رد بشم .. بابا بالاترین روضهس این روضهی شیرخواره .. یه وقت به خودت نگی خوب گریه کردم برای علی اصغر .. دشمن برای این روضه گریید .. وقتی اومد پیش امام سجاد گفتش که آقاجان اومدم خبر خوش بهت بگم .. آقا فرمود چه خبر شده؟! گفت آقاجان مختار قیام کرده قتلهی باباتون رو گرفت به سزای اعمالشون رسوند .. حضرت شروع کرد گریه کردن .. تعجب کرد؛ گفت من الان برم این خبرُ بدم آقا چقدر خوشحال میشه .. گفت آقا خوشحال نشدی؟!.. فرمود چرا خدا جزای خیر بده به مختار .. اما بگو ببینم حرمله رو هم گرفتن؟.. گفت آقا اینهمه قتله شمر سنان فرمود نمیدونید این نانجیب چه جگری از ما آتیش زد .. آخه مگه یه شیرخواره چقدر آب سیرابش میکنه ..وقتی گرفتنش گفت نانجیب شنیده ام تو جزو سنگدل ترین دشمن بودی کربلا .. گفت امیر درست میگی من همه جا جزو اونایی بودم که وقتی کار گره میخورد من شروع میکردم هلهله کردن .. گفت جایی هم شد دلت بسوزه به حال حسین؟! گفت فقط یه جا . یه لحظه دیدم بچه رو زیر عبا گرفته .. هی یه قدم میاد سمت خیمه ها . دوباره برمیگرده .. به عبارتی حسین به چه کنم چه کنم افتاد ...* . . مادر، داری تو از اینجا میری میری، جون منو هم میگیری انقدر دیگه شده دیر میدونم آبم بهت بدن تو میمیری .. لالا گل پرپرم بمون پیشِ من نرو از حرم .. لالا منم مادرم یه ذره بخواب علی اصغرم .. لالا ، علی اصغرم .. رفت از حرم ربابم تنها شد لبیک بی کسیِ بابا شد ای وای توی گلوی کوچیکش آخه چجوری سه شعبه جا شد ای وای، چرا بی هوا یه جوری زدن سرش شد جدا ای وای، رو دست بابا بدون صدا زده دست و پا لالا ، علی اصغرم .. این غم دل حسینُ خون کرده دیگه تن علی اصغر سرده ارباب میون میدون ایستاده مونده چطور به خیمه برگرده لالا شده درد من که قنداق تو برات شد کفن لالا من از غم پُرم چجوری تو رو به خاک بسپرم لالا ، علی اصغرم .. *بدم المظلوم به همون خونی که ابی عبدالله به سمت آسمان پاشید دستای گداییتو بالا ببر الهی بدم المظلوم عجل لولیک الفرج .. * .
برچسب ها
- محمدرضا طاهری
- متن روضه حضرت علی اصغر (ع)
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- شعر مذهبی
- دانلود روضه
- روضه حضرت علی اصغر
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گریز روضه
- گریز مداحی
- متن شعر مداحی
- متن روضه با صوت
- متن روضه شب هفتم محرم
- متن روضه حضرت علی اصغر
- شعر شهادت حضرت علی اصغر
- متن روضه شب 7 محرم
- متن روضه مراسم شیر خوارگان
- حضرت علی اصغر امام حسین
- متن روضه حضرت رباب
- محرم ۹۹
- هفتم محرم 99
- شب هفتم محرم 99 حاج محمد رضا طاهری
- روضه حضرت علی اصغر سلام الله علیه
- شب 7 محرم 99 حاج محمد رضا طاهری