نمایش جزئیات

مدح و سرود ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج محمود کریمی

مدح و سرود ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج محمود کریمی

«روز قیامت هرکسی
در دست دارد نامه ای
من نیز وارد می‌شوم
تصویر جانان در بغل»

دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان در بغل
چشمی و خون در آستین، اشکی و طوفان در بغل

باد صبا از کوی تو، گر بگذرد سوی چمن
گل غنچه گردد، تا کند بوی تو پنهان در بغل

«روز قیامت هرکسی
در دست دارد نامه ای
من نیز وارد می‌شوم
تصویر جانان در بغل»

نازم خدنگ غمزه را، کز لذت آزار او
از هم جراحت‌های دل، دزدند پیکان در بغل

کو قاصدی از کوی او، تا در نثار مقدمش
هر طفل اشک از دیده‌ام، بیرون دود جان در بغل

بخت مرا از تیرگی، صبح فراق و شام غم
پرورده چون طفل یتیم، این در کنار آن در بغل

برقع ز عارض برفکن یک صبحدم، تا جاودان
گردد فرامش صبح را، خورشید تابان در بغل

«روز قیامت هرکسی
در دست دارد نامه ای
من نیز وارد می‌شوم
تصویر جانان در بغل»

قدسی ندانم چون شود، سودای بازار جزا
او نقد آمرزش به کف، من جنس عصیان در بغل

می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان در بغل
زنار راهب بر میان، ناقوس گبران در بغل

هرچند صید لاغرم، انکار قتل من مکن
کز غمزه‌ات دارد دلم، صد زخم پیکان در بغل

مژگان ز لخت دل کند، هر لحظه پر گل دامنم
من گل چو طفلان دم‌بدم، ریزم ز دامان در بغل

هر شب کنم تا صبحدم، طوف مزار کشتگان
گیرم به یاد خنجرت، خون شهیدان در بغل

شاعر: قدسی مشهدی / متوفی به سال ۱۰۵۶ هجری قمری و مدفون در آرامگاه شاعران کشمیر