نمایش جزئیات

سینه زنی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج محمود کریمی

سینه زنی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج محمود کریمی

می دونستم خیلی دوسم داره
رقیه اشو تنها نمی ذاره
کمکم کن تا پاک کنم روشو
با گوشه ی این چادر پاره

دیدی اومد مسافر من
شبونه برگشت به خاطر من
میریم خونه باهم شبونه
ویرونه امشب معراج مونه

عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا
کنج خرابه شب یلدا شده واویلا واویلا

پای نیزه زخماشو میشمردم
با هر کدوم از غصه می مُردم
خدا کنه یادم نره امشب
بهش بگم چند بار زمین خوردم

روی نیزه چشماشو وا کرد
زمین که خوردم منو نگاه کرد
روی نیزه اشکاشو دیدم
تا رفتم از حال منو صدا کرد

عمه شده غصه فراموش من واویلا واویلا
گم شده ام آمده آغوش من واویلا واویلا
دیده و دل محو تماشا شده واویلا واویلا
عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا
عمه به همراه پدر می روم واویلا واویلا
با پدرم من به سفر می روم واویلا واویلا

.