نمایش جزئیات
نماهنگ دنیام فاطمه با صدای کربلایی علی اکبر حائری
چشماتو به روی حیدر نبند
زخماتو خودم میبندم بخند
آه بکش ولی بمون
که همین آه دل گرمیِ علیِ
دست به پهلو تو خونه
که میری راه دل گرمیِ علیِ
دنیام فاطمه
میخوای داد بزنم تا همه بشنون
تنهام فاطمه
نمی تونم بایستم از بعد اون روز
روپام فاطمه
می بینی تو جَوُونی داره میلرزه
دستام فاطمه
من تنهام فاطمه...
با اشک چشات دستامو نبند
گریه میکنم باشه تو بخند
سقف خونه ام رو سرم شده آوار
دستِ علی رو بگیر
حرفِ رفتن و نزن دست بردار
دستِ علی رو بگیر
چشمام فاطمه
انگاری باز داره تار میبینه چشمات
اینجام فاطمه
من مرد جنگم اما از تو کمترِ
زخمام فاطمه
می بینی تو جَوُونی داره میلرزه
دستام فاطمه
دنیام فاطمه
میخوای داد بزنم تا همه بشنون
تنهام فاطمه
نمی تونم بایستم از بعد اون روز
روپام فاطمه
می بینی تو جَوُونی داره میلرزه
دستام فاطمه
تنهام فاطمه