نمایش جزئیات

روضه وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها حاج محمدرضاطاهری

روضه وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها حاج محمدرضاطاهری

روضه ناله هاش غوغا میکنه
دائم باخودش نجوا میکنه
 
وِیلی وِیلی وِیلی
عباس عباس عباس
 
میخواد دوباره قیامت کنه
بشینه ذکر مصیبت کنه
 
از اون چهار تا پسرش میگه
حالا یکی نیست وصیت کنه
 
*یه طوری میگفت: وِیلی وِیلی عباس،
اینقدر جانسوز گریه میکرد، مروان ملعون، به حال اُم البنین اشک میریخت... 
هی خاکارو اُم البنین روسر میریخت*
 
وِیلی وِیلی وِیلی
عباس عباس عباس
 
*همچین که ناله میزد، میگفتن: خانم جان! خانم حضرت زینب داره میاد به سمت شما...
روضه خوان دنبال گریه کن میگرده، اما اگه یه روضه خوان بهتر از خودش بیاد میاد پایین، میگه شما روضه بخون من گریه کنم...
تا زینب میومد میگفت: برام روضه بخون دخترم...*
 
پای چهارتا قبر، زانو میزنه
تا زینب بیاد، جارو میزنه
 
*تا زینب رو میدیدحرف عوض میشد، می گفت:...*
 
وِیلی وِیلی وِیلی
زینب، زینب، زینب
 
شنیده خیلی جسارت شده
نصیب خانوم اسارت شده
 
شنیده اما ندیده دیگه
چه معجرایی که غارت شده

.