حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه‌ و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی

روضه‌ و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی

به منبر می‌ رود دریا، به سویش گام بردارید
هَلا ! اسلام را از چشمه ی اسلام بردارید

مبادا از قلم ‌ها جا بیفتد واژه ‌ای اینَک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید

”سَلونی” را هدر دادند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید

اَلا ای شاعران! چشمان او آرایه ی وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید

نسیم صبحِ صادق می ‌وزد، از گیسوی صادق
از آن مضمونِ پیچیده جِناس تام بردارید

به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید
غلامِ خسته ‌ام خفته، قدم آرام بردارید

اگر فرمان او باشد، نباید پِلک بر هم زد
به سوی شعله چون هارون مَکّی گام بردارید

"رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه"
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید 

به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی ‌ست
کفن باید به جای جامه ی احرام بردارید

اگر در گوش نوزادی اذان می ‌گفت، می‌ فرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید

#شاعر:سید حمیدرضا برقعی

*آقا امام صادق خیلی مظلومه، روضه‌خوان آمد محضرش، گفت برا ما روضه میخونی یانه؟ روضه خوان‌گفت چرا نخونم روضه خواندن افتخار ماست. خواست روضه بخونه امام صدازد: اجازه بده پرده بکشم این زن وبچه هام بیان بشینن روضه‌گوش کنند. همه نشستند روضه‌خون شروع کرد روضه بخونه صدای گریه ی این زنها بلند شد. دورِ خانه در حصار بود، یهو دیدن نگهبان ها دارن در میزنن، خادم رفت دم‌ در بله، چیزی شده؟ نگهبان ها گفتن چه خبره تو‌خونه دارین گریه میکنید؟ نکنه دوباره روضه‌ گرفته‌ جعفر بن محمد. اومد محضر آقا، آقا!چی بگم‌؟ مأمورها دم‌ درن، فرمود: هیچی، بهشون بگو یه بچه ای از ما از دنیا رفته برا اون دارن‌گریه میکنن.....

امام صادق در گریه کردن تکلیف مارو‌ روشن کردن ....*

 در دعای ندبه میخوانیم: "فَلْیَبْكِ الْباكُونَ" گریه کنا گریه کردن تموم دیگه، فرمود: نه! "فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ" کجان اونایی که میخوان برا روضه ها زار برنن؟حالا گریه ام کردین زار هم زدین تموم دیگه؟نه! "وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ" اونایی که برا این روضه ها ضجه میزنن...

امام صادق که درس میداد، وسط درس میدیدن داره یه گوشه ای رو‌ نگاه می کنه. آقاکجا رو نگاه میکنید؟ میگفت:  درس تعطیله، چی شد درس تعطیله؟ دوباره چشم امام به روضه خون افتاده. اَباهارون روضه خون نابینای امام صادق بود. صدا می زد بیا جلو میخوایم‌ گریه‌ کنیم... *