نمایش جزئیات
قسمت پایانی روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی
بعضیا اینجورین یه صحنه ی دلخراش ببینن ناخود آگاه چشمشون رو میبندن که صحنه رو نبینن. شاید بچه های فاطمه همه چشاشو ن رو بستن. هنوز صدای سیلی تو گوش حسنه....*
در نهانِ چشمِ من اشک است مهمان ساخت
زود بیرون می کِشد از خانه مهمانِ مرا
*امیرالمؤمنین چشماشو بست نبینه این نامردا چه بلایی سر خانومش دارن میارن، حتی اگه چشماتم ببندی صدای ناله ی بچه هات رو داری میشنوی، حسن از اون طرف داره میگه نزن، حسین از این طرف داره میگه نزن، زینب از تو خونه بدو بدو اومد..*
*سالها گذشت علی دردش رو داره به چاه میگه.....میدونی چی میگه؟..*
حلالم کن حیدر نیومد
میزدنت کاری زِ دستم بر نیومد
همسایه ها دیدن صداشون در نیومد
از بعد کوچه، روزی صد بار آرزو کردم
که من می مُردم ای کاش..
چون که شنیدم هر کسی اون روز
تورو تو کوچه زده گرفته پاداش
یادم نمیره..
اون چهل تا بی حیا که بویی از غیرت نبردن
یادم نمیره
پشت در بودیم همه باهم به در هجوم آوردن
*مگه میشه داره میبینی چه صحنه ای پیش اومده، چشمتم که ببندی بالاخره صدای ضربه ها رو میشنوی ..
از تل تا گودال چند قدم فاصله است بی بی زینب بالای تل ایستاده داره میبینه یه مرتبه دید دور حسینش حلقه زدن گرد و خاکا بالا رفت بی بی هم چشماش رو بست صحنه رو نبینه، اما صدای ضربه های شمشیر و نیزه داره میاد، هر کسی ضربه میزنه صدای ضربه اش رو زینب میشنوه بجای حسین زینب ناله میزنه هر ضربه ای که می شنوه صدا میزنه وا محمدا....ای حسین....*