نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۰به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی

روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۰به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی

شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با نالۀ ذرّیۀ زهرا نزنید

سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید

* یه خورده مقتل بگم؟ بعضی مقاتل نوشتند مردم صبح علی الطلوع جلو دروازه ساعات جمع شده بودند به مردم گفته بودند خارجی‌ها از دین خروج کرده‌ها رو به اسارت گرفتن و می‌خوان وارد شهر کنند برای جشن و پاکوبی صبح زود مردم اومده بودند پشت دروازه اولیا مخدره زینب. باهشتادو‌چهار زن و بچه‌ها..
توی مقتلی می‌خوندم یه قدری از زیورآلات مونده بود زینب همه این‌ها رو از این زن و بچه‌ها جمع کرد تحویل شمر بن ذی الجوشن داد و فرمود: شمر یه درخواستی ازت دارم این‌ها احترام دارند این‌ها اهل بیت پیغمبرند اگه قراره ما رو وارد این شهر کنی از یه دروازه دیگه وارد کن پشت دروازه ساعات شلوغه نامحرما جمع شدند احترام این زن و بچه‌ها رو نگه دار از قضا اون زیر ورآلات رو گرفت و ارباب مقاتل نوشتند این‌ها رو از دروازه ساعات وارد کردند. اونایی که سوریه رفتن تایید می کنند حرف من رو
از دروازه ساعات که الان هم هست تا کاخ یزید علیه لعنه والعذاب که الان هم هست پیاده یکی بخواد بره نیم ساعت راهه اما مقتل نوشته صبح این‌ها وارد شهر شدند انقدر که شلوغ بود انقدر حرکت کاروان آهسته بود این‌ها رو به بازار یهودیا بردند وقتی به کاخ رسیدند نزدیک غروب بود*

شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
 ساز با ناله ذریه زهرا نزنید 

سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 
مرد  باشید دگر سنگ به زن‌ها نزنید

 به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید

*بعضی‌ها میگن سرها رو به نیزه زده بودند کنار این کاروان اسرا سرهارو هم حمل می‌کردند *

علی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید

رقص شادی جلو محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده به زمین پا نزنید

بگذارید برای شهدا گریه کنیم
خنده بر داغ دل سوختۀ ما نزنید

کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است
تازیانه به تن زینب کبری نزنید

به تماشای سر پاک حسین آمده اید
اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید

سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید
دوستان غیر در خانۀ مولا نزنید

شاعر: غلامرضا سازگار(میثم)