نمایش جزئیات
قسمت اول توسل جانسوز _ ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها _سید مجید بنی فاطمه
همه رفتند و من جا ماندم ای دوست
ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست
چرا رفتی مرا با خود نبردی
ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست
*مادر و پدر بخوان بمیرن،میگن:پسرام دورم هستن...اما زینب پسراش تو کربلا کشته شدن....*
ببین از داغ تو خیلی شكستم
شكستم که چنین از پا نشستم
شكسته دشمنت از بس دلم رو
چنان گشتم كه نشناسی كه هستم
به یادت در نوایِ آب آبم
چنان تو زیر تیغِ آفتابم
تو راحت خفته ای در خانه ی قبر
ولی من از غمت خانه خرابم
*میخوای بدونی بی بی چه جوری داشت جون میداد؟...*
لباس تو در آغوشم برادر
صدایت مانده در گوشم برادر
تو ماندی بی كفن بر خاكِ صحرا
چگونه من كفن پوشم برادر
سراسر نیزه می بینم به خوابم
سر و سرنیزه می بینم به خوابم
نمی خوابم اگر یك دم برادر
تو را بر نیزه می بینم به خوابم
منو كابوس شمشیر و تن تو
تماشای به غارت بردن تو
تورا سر نیزه ها بردند و مانده
برای من فقط پیراهن تو
دلم هر روز سوی نیزه میرفت
كه خونت در گلوی نیزه میرفت
چه میشد مثل سرهای شهیدان
سر من هم به روی نیزه میرفت