نمایش جزئیات
مدح و توسل زیبا_ ویژۀ مَبعثِ محمدِ مُصطَفی صلوات الله علیه _حاج منصور ارضی
لیلة المحیای بارانی چه حالی میدهد
بوسۀ یار خراسانی ، چه حالی میدهد
صحن را با آب رضوان ، شستوشو داده رضا
عید مبعث، ذوقِ مهمانی چه حالی میدهد
چشم بارانیِ زائر از گُنه پاکش کند
بعد از آن دیدار نورانی چه حالی میدهد
در شب بعثت ، شبستانها چراغانی شده
آن که شد قلبش چراغانی ، چه حالی میدهد
جلوۀ غار حرا در پنجره فولاد بین
از رضا ، آیاتِ قرآنی چه حالی میدهد
تا شب عید ولایت ، وعدهٔ ما در نجف
دیدن یاران ایمانی ، چه حالی میدهد
با امیرالمؤمنین اسلام احمد شد شروع
اهل ایمان را مسلمانی چه حالی میدهد
دین و قرآن و رسالت با ولایت کامل است
با تولّای علی ، نور هدایت کامل است
از خاک تا به خاک ، قیمت فرق دارد
جنّات هم جنّت به جنّت فرق دارد
ما سَعیمان این است این شبها نَمیریم
در مسلک عاشق ، ریاضت فرق دارد
پائی که مشهد میرود ، رفته مدینه
هر چند به ظاهر این مسافت فرق دارد
هر روزِ مبعوث نماز صبح ، صحنی
پیش رضا ، صور قیامت فرق دارد
یک غار کوچک ، عرش را جا داده در خود
با چشم باطن ، وُسع و وسعت فرق دارد
وقتی وظیفه ، گفتن از اوصاف مولاست
پی مطمئناً این نبوت فرق دارد
یا أیهاالمزمل ، از جا زود برخیز
حرف از علی شد ، باز آقا زود برخیز
چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد
حالا در این اُم القُریٰ چه محشری شد
خواندی به محض این که بِسمِ ربِّ زهرا
فورا لبت از ذکر کوثر ، کوثری شد
قرآن بخوان که دورهی غربت تمام است
قرآن بخوان ، دوران مرگ کافرین شد
هر آیه شأنی از علی را داشت با خود
یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد
از آن زمانی که سرت بر پای مولاست
تاج سر شیعه ، عجب تاج سری شد
از عالم ذَر ، پیشمرگت بود آقا
از عالم ذَر ، کار حیدر سنگری شد
مدیون عشقت بود و عشقِ او اگر که
جبریل هم جبریل با بال و پری شد
پرواز یعنی یاعلی و یا محمد
اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد
راحت برو ، راحت بیا هرجا علی هست
اصلا چرا احساس غربت ، تا علی هست
فورا برو بتخانه را ویرانسرا کن
حالا که روی شانه ات ، آقا علی هست
بفرست از مکه بیاید تا مدینه
باشد خیالت جمع از زهرا ، علی هست
*وقتی که هجرت میخواستند بکنند ، خانواده رو که آوردند علی دنبالشون بود ... *
سنگ جنون خوردی ، از این و آن اگرچه
مجنون توئی ، در رتبهی لیلا ، علی هست
در درّه گیر افتادهای ، آرام هستی
یاران اگرچه رفتهاند ، اما علی هست
*دونه دونه رو باید شرح بدیم دیگه ... اون شعب ابی طالب ... علی که بود خیال پیغمبر راحت بود ...*
خورشید را هم چند ساعت جابهجا کرد
مثل تو سُکّاندار این دنیا ، علی هست
*لذا میگه اونی که چشمدرد داره ، بگه «یاٰ رادَّ الشَمس بحق عَلی رادَّ بصری » ...*
خورشید شد ، حتی به شب تابید آقا
راحت میان بسترت خوابید آقا
این روزها اشک روان داری دوباره
چشم تر و قد کمان داری دوباره
مستوره ها در بین مَحمل مینشینند
دلشورهی یک کاروان داری دوباره
مانند آن بغضی که زینب در گلو داشت
بغض گلوی بیکران داری دوباره
روبندها بر روی صورتها نشسته
روضه برای دختران داری دوباره
سقا به روی دوش ، مشکش را گرفته
داغ قد این پهلوان داری دوباره