نمایش جزئیات
قسمت دوم روضه و توسل شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج محمدرضا طاهری سال 98
آغوشِ مرگ سخت گرفته به بر مرا *امشب اومدی برا اون آقایی اشک بریزی که چهارده سال گوشه ی زندان بود،باب الحوائجِ این آقا،خوب جایی اومدید، بعضی هاتون گرفتاری دارید،مریض دارید، امشب شبِ آقا موسی بن جعفرِ، بخواهید از آقا...نَفَسِ موسی بن جعفر،نگاهش نه،نَفَسِش فقط آدم رو عوض میکنه، زنِ بدکاره ای رو توی زندان آقا وارد کردن برای اذیتِ آقا، نَفَسِ موسی بن جعفر عوضش کرد، اومدن نگاه کنن ببینن چیکار کرده،آقا رو اذیت و آزار داده یا نه، دیدن اون زنِ بدکاره پشت سر آقا روی خاک افتاده، هی داره استغفار میکنه،العفو،العفو،سیدی،سیدی...* آغوشِ مرگ سخت گرفته به بر مرا کُنج قفس نمانده، جز این مُشتِ پَر مرا در قتلگاهِ قهر سیاه چال،روز وشب دیگر تفاوتی نکند در نظر مرا در آرزویِ دیدنِ معصومه بیقرار * خانوم جان! تسلیت عرض میکنیم...چهارده سال هرموقع برایِ حضرت معصومه سلام الله علیها خواستگار اومد،فرمود: من پدرم گوشه ی زندانِ،چطور میتونم خواستگار قبول کنم؟ وقتی خبری از بابایِ غریبم ندارم...* در آرزویِ دیدنِ معصومه بیقرار کرده فراقِ رویِ رضا، خون جگر مرا پایِ نسیم را هم از اینجا بریده اند تا ازمدینه کس نرساند خبر مرا * السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُود...* زنجیرهای سنگین و محکم چه بی امان مجروح کرده اند زپا تا به سر مرا *میخوای بفهمی غل و زنجیر با موسی بن جعفر چه کرده؟ وقتی روایات رو می بینی،زین العابدین این مسیر کوتاه از کربلا تا شام... زیاد که طول نکشید...میگه:اومدم خدمت حضرت،گفتم:آقا جان! میتونم کمکی بهتون بکنم؟ فرمود: یه مقداری این زنجیرهارو کنار بزن،کنار زدم،دیدم تمام پا مجروحِ...حالا حساب کن،چهارده سال از این غل و زنجیر به آقا موسی بن جعفر زدن...* وقتی نفس به سینه ی من تیر میکِشد ای مرگ پس به دیدن مادر ببر مرا از ساقِ پا شده جگرم تکه تکه تر غم دل شکسته،داغ شکسته کمر مرا زهرم خورانده است به ضربِ زور با دست بسته سِندی بیدادگر مرا تا هر زمان که خسته نگشته به قصد کُشت با تازیانه میزند آن بد سیَّر مرا *سخت تر از تازیانه ها و غل و زنجیر اینه...* چه میکِشم زبد دهنی های این یهود آزار میدهد بخدا آنقدر مرا افطارِ روزه داریِ من ضربِ سیلی است با نیش خند میزند او نیشتر مرا تسکین نمی دهد کفن و دسته های گُل دردی که داغ نعل زده بر جگر مرا