نمایش جزئیات
مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام به نفسِ حاج محمد یزدخواستی
در بین زمین و آسمانها و کُرات
در بین مناجات و تمام کلمات
زیباتر از این ذکر ندیده است کسی
بر خاتم انبیاء محمد صلوات
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن
جمال بیمثال حیّ سرمد را تماشا کن
در اقطاع زمین خُلدِ مُخَلّد را تماشا کن
محمّد را محمّد را محمّد را تماشا کن
ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی
جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی
مبارک باد بر ثارالله این جانِ حسین است این
ببوسیدش بخوانیدش که قرآنِ حسین است این
دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این
چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟
شگفتـا در جمال او، جمال کبریا بینم
حسن بینم، علی بینم، نبی بینم،خدا بینم
امیرالمؤمنین جدّ و علی شد نام نیکویش
صدای «یا علی» آید به گوش از تار هر مویش
علی خصلت،علی هیبت،علی خُلقش،علی خویش
عجب نبْوَد که بابا بوسه آرد بر دو بازویش
علی ای نَفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین
به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین
خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش
دهان و چشم و ابرو، کوثر و تطهیر و فرقانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش
وجودش از وجود رحمة للعالمین گوید
یقین دارم که صورتآفرینش آفرین گوید
سزد تا خاتم پیغمبران گوید ثنای او
عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او
دوای درد جان اهل دل در خاک پای او
بهشت روح ثارالله حسن دلربای او
امیرالمؤمنین، زهرا، پیمبر دوستش دارد
امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد
قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش
هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش
سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش
علوم اوّلین و آخرین محتاج تعلیمش
نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این
حسینبنعلی را جان، علیبنالحسین است این
چه قرآنی که با قرآن توانی کرد تفسیرش
چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش
به هنگام رجز تکبر مینازد به تکبیرش
شجاعت رنگ میبازد به پیش برق شمشیرش
کرامت خشتی از کویش،دعادائم دعاگویش
ادب خاک کف پایش،شرف ریگ ته جویش
الا ای خضرِ رحمت تشنهکامِ لعلِ لبهایت!
خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت
زیارت نامۀ زوار ثارالله، سیمایت
حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت
جلال احمد و آلت، جمال الله تمثالت
سر و جان، خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت
تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی
تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی
تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی
تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی
تو تا صبح قیامت نور دادی خلق عالم را
تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را
شاعر: استاد غلامرضا سازگار