نمایش جزئیات
اشعار پیرامون وقایع روز کشور از لسانِ دکتر حاج میثم مطیعی
صد گلو بغضیم، از گفتن چرا پروا کنیم
غنچهی زخمیم ما، فریاد اگر لب وا کنیم
درد دل داریم ما، گوشِ شنیدن نیز هست؟
پرسش ما را جوابی آنسوی این میز هست؟
میزهای بیغمِ از غصهی ما بیخبر
بیخبر، از کارهای خویش حتی بیخبر
میزهای وعدهی پرطَمطَراق بیاساس
میزهای بیخبر از میزهای اختلاس
میزهای زیر میزی، صندلیهای غرور
میزهای خو گرفته با زر و تزویر و زور
آنطرفتر میزهای سرخوش پرادعا
میزهایی از نژاد خوب آقازادهها
وای اگر مردان خدمت، در ریاست گم شوند
میزهای خدمتِ بیمزد و منّت، گم شوند
درد ما دردی جدا از فتنهی بی دردهاست
درد دشمن نیست، درد دوستان بی ریا ست
دستهای پینهبسته، سفرههای وصلهدار
کوخهای مِهگرفته، کاخهای بیبخار
این صدای اعتراض آیا به جایی میرسد؟
جز نمک بر زخم پاشیدن، دوایی میرسد؟
در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض
در هجوم های و هو گم شد صدای اعتراض
باز با کبریت دشمن آتشی افروختند
در میان شعله دیدم خشک و تر میسوختند
چیست کار و بار دوزخ زادهها؟ آتش زدن
دزدی و کشتار و قرآن خدا آتش زدن
باز هم خون...خون پاکِ لاله بر چنگال گرگ
برنگشتنهای سنگین پدرهای بزرگ
باز هم خوشرقصی باروتها در بادها
کُشتهسازیهای هالیوودی جلادها
این طرف نابود شد دارایی نانآوری
آن طرف خاکستری ماند از جهاز دختری
باز از داغ شهیدان سینه ها غوغا شده
آه از آن نوزاد یک ماهه که بی بابا شده
باز هم از فتنهی قابیل رد شد کاروان
با تولای علی از نیل رد شد کاروان
با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت
خرجهای چند سال دشمنان بر باد رفت
فتنه رفت و فتنه گردان، غرق رسواییش ماند
انقلاب ما در اوج اقتدار خویش ماند
مردم آرام ما از این تلاطم دلخورند
دلخوشان بازی برجام! مردم دلخورند
ای که در ظاهر به درد مردمت تن داده ای
وعده را با نیت ازیادبردن دادهای؟!
ای نهاده دست خود را باز هم بر روی دست
شعلهی این فتنهها از گور بیتدبیری است
اعتراض ما به سستی های تدبیر شماست
از گرانیها، از این شش سال تأخیر شماست
مردم ما از تکبر، از تورم شاکی اند
از لجوجان سیاست باز، مردم شاکی اند
نسل آدم تا قیامت، ایمن از قابیل نیست
با فریدونی که خود ضحاک شد تکلیف چیست؟
طعنه بر دست عدالت می زند قارون عصر
مردمان را خرد و کوچک دیده از بالای قصر
از تمسخر، از تکبر، هیچکس طرفی نبست
ریشخندی زد اگر، بر ریش خود خندیده است
حاجیان بار بسته جانب میقات غرب!
چیست جز تحریم و آشوب و بلا سوغات غرب؟
باز گردید آی... ای دلدادگان آمریکا
راه حل اینجاست آری در همین ایران ما
وای بر آنان که دل دارند با دشمن گرو
حشر آمریکاپرستان با ترامپ و پومپئو!
هرکه خاک این وطن خرج قمار خویش کرد
باخت و یک عمر بدبختی نثار خویش کرد
هرکه با خوبان خیانت کرد سیلی می خورد
فاسد اینجا بی برو برگرد سیلی میخورد
گردنه در گردنه این راه هم طی می شود
آخر هر فتنه ای اینجا نه دی می شود
نوبه نو با هر شهیدی عهد ما تجدید شد
راه سبز ما به خون سرخشان تمدید شد
باز دل، چشم انتظاری را روایت می کند
صاحبی داریم ما، ما را هدایت میکند
جان هستی اوست باید بگذریم از جان خویش
تا ظهورش برنگردیم از سر پیمان خویش