نمایش جزئیات

متن روضه شب عاشورا

متن روضه شب عاشورا

امشب ابی عبدالله بالین زبن العابدین (علیه السّلام) بود، زین العابدین (علیه السّلام) می گوید، عمه ام از من پرستاری می کرد، یک وقت دیدم بابام بغض گلویش را گرفت، رفت کنار خیمه صدای گریه اش بلند شد، ابی عبدالله شروع کرد به شعر خواندن:

 

یا دهر اُف لک من خلیل کم لک بالاشراق والاصیل

من صاحب او طالب قتیل و الدهر لایقنع بالتبدیل

و انما الامر الی الجلیل و کل حی سالک سبیل

 

چنان از بی وفایی دنیا گفت، چنان ناله زد، زین العابدین (علیه السّلام) می گوید، من یقین کردم امشب دیگه شب آخره، فردا دیگه کار تمامه، بغض گلویم را گرفت، اما خودم را نگه داشتم، عمه ام سراسیمه رفت از خیمه بیرون، به پای حسین (علیه السّلام) افتاد، صدا زد: کاش مرده بودم «الیوم مات جدی، الیوم مات ابی، الیوم مات امی، الیوم مات اخی» داداش داغ جدم تازه شد، داغ مادرم تازه شد ...

یعنی کاَنَّ همین الان درِ خانه را آتش زدند، کاَنَّ همین الان فرق بابام را شکافتند ...

بعد دوتا کار کرده زینب (سلام الله علیها)، جگر امام حسین (علیه السّلام) را سوزانده است، یکی محکم به صورت خودش زد، یکی هم گریبان چاک کرد، افتاد روی زمین، غش کرد. ابی عبدالله سر زینب (سلام الله علیها) را به دامن گرفت، بعضی نوشتند: یک کمی آب تو صورت زینب (سلام الله علیها) پاشید. شاید هم با اشک، زینب (سلام الله علیها)  را به هوش آورد، صدا زد: خواهرم اهل زمین و آسمان می میرند، جز خدا کسی باقی نمی ماند، جدّم، پدرم، مادرم و برادرم که بهتر از من بودند همه رفتند.

تو که خواهر صبوری بودی؟ داغ مادرم را دیدی، صدا زد: داداش آخه هر داغی دیدم دلم خوش بود حسین (علیه السّلام) را دارم، زینب جان نکنه بعد من شیون و ناله کنی ...

 

سوگنامه آل محمد 238/ ترجمه ی ارشاد مفید ج 2 ص 96

منبع:كتاب گلواژه های روضه