نمایش جزئیات
سر مبارک امام حسين عليه السلام
در باز شد تو تالار یزید، دیدند زن و بچه را به طناب بستند، اصل پاکی و طهارت، سر مبارک را داخل طشت طلا گذاشتند، آن ملعون شراب می خورد، اضافه ی شراب را پایین تخت روی سر مبارک می ریزد، یکی از زنها مؤمنه سر را با گلاب شست، دوباره آوردند، شروع کرد با چوب خیزران زدن، می گفت: عجب لب و دندان قشنگی داری حسین! کجایند بزرگان من ببینند چی کردم با تو ... .
منبع:كتاب گلواژه های روضه