نمایش جزئیات

متن روضه شب دهم محرم، شب عاشورا-حاج محمود كریمی

متن روضه شب دهم محرم، شب عاشورا-حاج محمود كریمی

ما اندکیم و خیل دشمن، بی‌شمارند

ما چند تن، اینان همه، چندین هزارند

این ظلمت شب، این شما، این راه صحرا

یاران من، این قوم، با من کار دارند

امشب مرا در کربلا تنها گذارید

آخر عزیزان شما، چشم انتظارند

من در پی ارشاد اینانم، دریغا!

اینان، مصمّم از برای کارزارند

هر کس بماند با من اینجا، کشته گردد

یاران من، یکسر قتیل این دیارند

اینان نه تنها، تشنۀ خون من هستند

حتی به فکر خون طفل شیرخوارند

پای امامت و ولایت ایستادن معرفت می خواد،معرفت آدم رو نگه میداره.

اینجا جواب العطش، تیر سه شعبه است

اینجا به حلق تشنه خنجر می‌گذارند

فردا در اینجا، دسته‌گل‌های مدینه

لب تشنه، زیر خارها، جان می‌سپارند

فردا شوم، از چار جانب تیرباران

این تیرها باید ز پشتم سر در آرند

فردا، تمام کوه‌ها، بر من بگریند

فردا تمام سنگ‌ها، بر من ببارند

فردا تمام قصۀ ما را، در این دشت

شمشیرها، بر خاک، با خون می‌نگارند

زوّار من، تا بیشتر بر من بسوزند

با خود کتاب نخل «میثم» را بیارند

شاعر:حاج غلامرضا سازگار

فرمود:عباس جان از اینها مهلت بگیر،بعضی ها شاید بگن حسین،حسین و مهلت،اون كسی است كه به همه مهلت میده،دیگه كسی بخواد شهید بشه با این اعتقاد كه پسرش میگه: ألَسنا على الحق؟ما برحقیم؟بله،چه باكی مارو از دم تیغ بگذرونند.حبیب میگه:هزار بار بمیرم و زنده بشم و بسوزونند،خاكستر بشم،خاكسترم رو به باد بدن،من دوباره دوست دارم زنده بشم برا حسین بمیرم،برادرهای مسلم امشب نشسته بودند،ابی عبدالله برای اینكه راه همه باز بشه،فرمود:فرزندان عقیل،پسر عموها،شما مسلم رو دادید،داغ مسلم برا شما بسه،شما برگردید،سرشون رو انداختند پایین،بریم؟كجا بریم؟دو دلیل محكم آوردند كه بمونند،یه دلیل هم تو دلشون بود،اونم عشق بود،اما دلایلی كه عنوان كردند،اول عرض كردند آقاجان:تازه حالا ما خون برادرمون رو طلب داریم،اینم به كنار ما الان بریم مردم چی میگند،میگن:آقا و مولاتون رو میان صحرا رها كردین،آقا جان:ما عاشق تو هستیم،ما از خدامون ِ برای تو كشته بشیم.به حبیب امشب فرمود:می خوای جات رو در بهشت ببینی؟اگه می خوای ببینی بین دو انگشت من رو نگاه كن،حبیب سرش رو هم برنگردوند،چشمش به صورت ابی عبدالله بود،گفت:من بهشت می خوام چیكار كنم،بهشت من شمایید..حسین

.