نمایش جزئیات

روضه و مناجات_حضرت سیدالشهدا علیه السلام_شب عاشورا _استادحاج منصور ارضی

روضه و مناجات_حضرت سیدالشهدا علیه السلام_شب عاشورا _استادحاج منصور ارضی

"السلام علیکم یا اهل بیت نبوه یَا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوبا لا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلا رِضَا"

سفره ات را مادرت زهرا فراهم می کنم

چون وهب آخر نگاهت سر به راهم می کند

هر چه می‎خواهی بگیر از من، گدایی را نگیر

نوکریِ خانه‎ی تو پادشاهم می‎کند

سی شبِ ماه خدا، شکرِ خدا، گفتم حسین

پس مُحَرم، مَحرم این دستگاهم می‎کند

تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم

دوری از تو مطمئنا روسیاهم می‎کند

بیشتر از یک سیاهی لشگرم کردی حساب

چون علمدارت فدایی سپاهم می‎کند

در میان خیمه‎هایت دست من را هم بگیر

چشم خیس دخترت دارد نگاهم می‎کند

به لباس کهنه‎ای که دوخته زهرا، قسم

خواهر تو بی‎قرار قتلگاهم می‎کند

فکر این که می‎رود صحرا به صحرا پیکرت

مثل زینب عاقبت بی‎سرپناهم می‎کند

 

*یکی از اصحاب نگهبانه کنار خیمه ابی عبدالله،میگه دیدم خواهر عرض کرد داداش،میخوام بهت بگم،این اصحاب و یاراتو امتحان کردی؟فردا میمونن پای رکابت؟(اخه زینب داغ دیده ست)چرا اخه میدونه یه روزه امام حسنو شبونه تنها گذاشتن،همه رفتن،معاویه لعنت الله علیه همه رو خرید"

نگهبان جزء اصحابه،میگه نگهبانیمو رها کردم به سرم زدم،رفتم تو خیمه ی اصحاب،گفتم حبیب چرا نشستی؟زینب بی بی دو عالم نگرانه" پاشید شمشیراتونو آماده کنید دیدم همه ی اصحاب وارد میدون شدن :

یا بنات رسول الله ،شمشیرهاشونو بالا کشیدن ،ما فردا وایمیستیم ...."

 

با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم

باز هم ناله ی من شد که فروکش نکنم

چقدر حرف تلنبار شده روی دلم

خواهرم می‌شود ازچشم تو خواهش نکنم

حرفهایی زده مادر که به هم ریخته ام

می شود موی تو را باز نوازش نکنم

 

*هی دست سر حسینش میکشه،هی میگه آقا بشین،هی دورش می گرده،هی دستای ابی عبدالله رو میبوسه ..."هی انگشترشو نگاه می کنه ...*

 

خواهری فلسفه اش خرج برادر شدن است

کار من کرببلا نائب مادر شدن است

خداحافظ حسین عزیز عالمین ...

خداحافظ به زهرا نور عین ...

میاید بوی هجران ...

دلم خون شد حسین جان ...

حسین سالار زینب ...

.