نمایش جزئیات
روضه_ عبدالعظیم الحسنی علیه السلام_ سید مهدی میرداماد
ای دامن مدینه ری ، کربلای تو
ای اهل فیض تشنه ی جام ولای تو
ریحانه امام حسن ، سیدالکریم
ای اوفتاده جود و کرامت به پای تو
مدح تو را امام زمان تو گفته است
من کیستم که مدح بگویم برای تو
*چه گویم تا نریزد آبرویم
تو خود گو کیستی تا من بگویم*
نجل کریم آل محمّد(ص) تویی تویی
تنها نه اهل ری همه عالم گدای تو
ماه حسن ، که نور گرفتند اهلبیت
از آفتاب روی محمّد(ص) نمای تو
جسم مطّهر تو و آغوش خاک ری
بردار سر که در دل ما هست جای تو
*اگر میخوای لابه لای ابیات تو این قصیده ناله و زمزمه داشته باشی،میخوای زبون بگیری همین زمزمه قشنگ ترین ناله هست،اصلا انگار آدم میخواد زبون بگیره فقط زبونش به نام حسین باز میشه...انگار فقط زمزمه همینه...
حسین...ای تشنه لب حسین حسین حسین
حسین...جان زینب حسین حسین حسین
حالا که اشک ریختی منم میگم...
حسین...ای بی کفن حسین حسین حسین
حسین...عریان بدن حسین حسین حسین
خیلی از ابیات مدحه اما دلت رو جلا میده....*
***
آیات وحی در نفس روح پرورت
علم حدیث درسخن دلربای تو
بر اهل ری نه ، بر همه ی عالم وجود
واجب بود زیارت صحن و سرای تو
بر زائری درود که گردد به دور تو
بر شاعری سلام که گوید ثنای تو
بر اهل ری سلام که همسایه تواند
بر شهر ری درود که شد کربلای تو
*دوباره باهم ناله بزنیم...کربلا...کربلا...همین دیگه به این میگن عشق بازی؛یه چند بیت بخونیم دوباره برگردیم...کربلا...کربلا...
خیلی وقته نرفتی نه؟!دلت تنگ شده،نه؟!
این دل تنگم عقده ها دارد
گوییا میل کربلا دارد*
بیمار نا امید ز درمان ، به صد امید
رو آورد به جانب دارالشّفای تو
بوی بقیع می وزد از خاک تربتت
*آخه میوه دل امام حسنه دیگه...*
بوی بقیع می وزد از خاک تربتت
ای نجل مجتبی که دو عالم فدای تو
*اما من یه جمله بگم:بقیع کجا حرم سید الکریم کجا؟!امشب این حرم پر از زائره...پر از شمع و چراغ و خادمه...
کریم کسیه که کاری به جز کرم نداره
غریب اونیه که تو مدینه ست ولی حرم نداره2
دلم تو روضه هات میشکنه مثل شیشه2
ولی هیچ روزی مثل کربلا نمیشه...
شهید اونیه که سر در بدن نداره
(شب شهادت حمزه هست،مگه نه؟!)
شهید اونیه که سر در بدن نداره
آقام رو زمینه ولی کفن نداره*
شوّال شد محرّم و ری گشت کربلا
در روز رحلت تو و بزم عزای تو
پرواز کرد روح شریفت ز تن ولی
دیگر نشد بریده گلو از قفای تو
پیچیده شد درون کفن جسم اطهرت
دیگر نشد حصیر کفن از برای تو
*حسین...*
بر خاک سر نهادی و دیگر کسی نزد
چوب جفا به لعل لب جانفزای تو
*قربون اون شهیدی که جلو چشم زن و بچش چوب خیزران بر لب و دندانش زدن...ای حسین...میگن حمزه رو مثله کردند...بدنش رو پاره پاره کردند...من میگم هر کاری با بدنش کردند دیگه سرش رو نبریدند...دیگه سرشو تو بغل دخترش نذاشتند...(من هوس کردم یه سر برم خرابه...)دیگه سر بریده رو نیمه شب دختر سه ساله بغل نکرد...بمیرم برای دختری که هی به لبای پاره نگاه کرد...
بابا دخترت از دنیا بریده
بدون تو خوشی ندیده
ببین همه موهاش سفیده...
همه ناله بزنند حسین...*
«شاعر:غلامرضا سازگار»
.