نمایش جزئیات

اشك چشام روگونه هام جاری-حاج منصور پورشیخ

اشك چشام روگونه هام جاری-حاج منصور پورشیخ

اشك چشام روگونه هام جاری

من رو حرم دیگه نمیآری

كم كم دارم حس میكنم آقا

از نوكرت والله  ِ بیزاری

عمری برات گریه كردم من

با روضه هات گریه كردم من

تا روضه خون می بره اسم ِ

كرببلات گریه كردم من

با روضه ی تو هَمَش خوبم

ارباب من ای یار محبوبم

وقتی به گودال می رسه روضه

دائم به روی سینه میكوبم

آقا مگه مادر نداری تو

وای روی پیكر سر نداری تو

پاشو زیاده نامحرم

آقا مگه خواهر نداری تو

روضه میخونم یاد گودالت

خواستن كنند ارباب پامالت

ای غیرت الله چشمای دشمن

خیره سوی ناموس و اطفالت

خون سر تو خاك رو گِل كرد

زینب روی تل ای دل ای دل كرد

له شد سرت با ضربه های سخت

آقا چی شد دشمن تو رو ول كرد

ای بی سپاه ای یاور زینب

این لحظه های آخر زینب

خیره به معجرها می رقصند

با هلهله دور و بر زینب.

.