نمایش جزئیات
روضه جانسوز_حضرت اباعبدالله علیه السلام _حاج محمود کریمی
کی دیده در یم خون آیات بی شماره قرآن سوره سوره اوراق پاره پاره افتاده بر روی خاک ، یک ماه خون گرفته خوابیده در کنارش ، هفتاد و دو ستاره پاشیده اشک زهرا ، بر حنجر بریده گه میکند زیارت ، گه میکند نظاره *** سر ، آفتاب مطبخ ... تن ، لاله زاری از خون ... کز زخم سینه دارد ، گل های بی شماره از گوشه گوشواری ... دوگوشواره بردند ... *جانم ....* *** دارد به جای خونین ... خون جای گوشواره ... یک طفل ، یک کودک سه ساله ... خفته کنار گودال ... ترسم که شمر آید ... در قتلگه دوباره ... *** *ای جان ...* در خیمه آب بردند ، بهر رباب بردند سینه شده پراز شیر،کو طفل شیرخواره؟ بین این شب تار ،دشت کربلا سوخت کل خیمه ها سوخت .... خیمه علمدار ، بین شعله ها سوخت پیش چشم ما سوخت ... *** ( یه جمله گفت،گفت حسین بهم خیلی برخورد ...) انقده ما رد میشیم از روضه ها ... هی رفقا دارن دم میدن به قول حاجی دوسه تاشون و آروم کردم،الان یه حرف بزنم،رفقا امشب روضه عریان خونده شد ، پیراهن یا باید از سر در بیاد یااز سینه باز بشه ..." آری ... اگه چیزی پیراهن و به بدن ندوخته باشه،هرکی یه تیکه روکند با خودش برد یه پیراهن دست کسی نیفتاد ... *** بین این شب تار ، دشت کربلا سوخت کل کربلا سوخت .... خیمه علمدار ، بین شعله ها سوخت پیش چشم ما سوخت *آخ داداش ...* بین خیمه ها مردم،کنار تو زمین خوردم رفتی و بدون تو ،کی گفته من کم آوردم دنبالم به صحرا ، بچه ها رو بردم صد دفعه شمردم ... تا که زیر لب هام ، اسمتو آوردم تازیانه خوردم ... *آخ داداش ...* رفتیوخیمه غارت شدبه ما بی تو جسارت شد رفتیو سه سالت هم مهیای اسارت شد *آخ داداش ...* رفتی و ندیدی آه مادرا رو،اشک دخترارو پیششون به نیزه،میزنن سرارو راس لاله هارو این همه زن و دختر،منه تنها،بیا مادر میکشه منو آخر،غم چادر،غم معجر *همه صدا بزنید یا حسین ....* *** شلوغ شده دور و برش سادات ببخشند قاتل اومد بالا سرش سادات ببخشند از خیمه اومد خواهرش سادات ببخشند قاتل اومد با خنجرش سادات ببخشند تکیه به نیزه هازد سادات ببخشند مادرش و صدا زد سادات ببخشند لب تشنه دست و پا زد سادات ببخشند وای وای وای حسین میاد صدای غریب مادر حسین تو گودال بی یار و یاور شلوغ شده دور و برش سادات ببخشند قاتل اومد بالا سرش سادات ببخشند از خیمه اومد خواهرش سادات ببخشند قاتل اومد بالا سرش سادات ببخشند دل زینب آتیش میگیره حسین تو دست قاتل اسیره از آسمون راهی شدن سادات ببخشند مولا و زهرا و حسن سادات ببخشند کنار اون خونین بدن سادات ببخشند همه به گودال اومدن سادات ببخشند فاطمه روضه خونه سادات ببخشند گریون و نیمه جونه سادات ببخشند پسرش غرق خونه سادات ببخشند از این مصیبت دل ها هلاکه سرش رو نیزه تنش روی خاکه زخمی وخونین پیکرش سادات ببخشند غارت شد از پا تا سرش سادات ببخشند پیراهن و بال و پرش سادات ببخشند عمامه و انگشترش سادات ببخشند بند اسارت اومد سادات ببخشند لشگر غارت اومد سادات ببخشند وقت جسارت اومد سادات ببخشند سر حسین به نیزه ها سادات ببخشند آتیش زدن به خیمه ها سادات ببخشند آتیش زدن به خیمه هاسادات ببخشند صل الله علیک یا سیدناالمظلوم ای حسین ... .