نمایش جزئیات

غزل مصیبت و روضه_شب پنجم_استاد حاج منصور ارضی

غزل مصیبت و روضه_شب پنجم_استاد حاج منصور ارضی

"السَّلامُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ" تا محرم می‎رسد عالم معطر می‎شود2 چشم هر دل‎سوخته لبریز کوثر می‎شود می‎شود پاکیزه چون طفل به دنیا آمده قدر یک بال مگس،هر دیده‎ای‌تر می‎شود انتخاب و انتصاب اینجا فقط با فاطمه است آبرویش داده زهرا هر که نوکر می‎شود تا شباهت با عزیز فاطمه پیدا کند صبح و عصر آواره‎ی روضه مکرر می‎شود خوش به حال حاجی لب‎تشنه در کوی منا حج او کامل، زمان وصل دلبر می‎شود ما مرید زینبیم و از علی دم می‎زنیم روزی ما بین روضه،جام حیدر می‎شود بهترین سرمایه‎ی شب‎های قبرم تربت است هر کسی تربت ندارد خاک بر سر می‎شود در حسینیه؛ نگاه ما به دست فاطمه است سفره‎دار سفره‎ی فرزند، مادر می‎شود .... پشت در جای حسین امشب حسن می‎ایستد آری امشب بانی روضه برادر می‎شود *حسن ..... غریب مادر .... ای بی حرم .....* بهترین اوقات عمر ما همین ده شب بُوَد میزبان ما کنار فاطمه، زینب بُوَد

.