نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشییع شیخ الائمه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به نفس حاج حسن خلج

روضه و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشییع شیخ الائمه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به نفس حاج حسن خلج

دلِ من باز روضه می خواند ، روضۀ غربتِ شقایق را

روضۀ حرمتِ شكسته شده ، روضۀ گریه هایِ صادق را

 

*ای غریب آقام آقام .. خیلی سخته رفقا یه پیرمردی انقده درد داشته باشه ، پنهان از چشمِ زن و بچه ش آروم آروم گریه کنه .. بمیرم برا اشکایِ چشمت آقاجونم ..*

 

روضه ای را كه باز می خواهند ، پرِ پروانه را بسوزانند

اصلاً انگار شیوۀ خصم است ، نیمه شب خانه را بسوزانند

 

*راوی میگه دیدم بینِ آتش ها قدم میزنه امام صادق .. زیرِ لب صدا میزنه بسوزون .. چرا نمی سوزانی ؟ .. تو که به مادرم رحم نکردی .. چرا منو نمی سوزونی ....

 

وای .. مادرم .. مادرم .. مادرم ...

 

ای شعله .. ای آتش .. با من بی وفایی نکن .. به من نزدیک شو میخوام بدونم مادرم چی کشیده ..*

 

وحشیانه هجوم آوردند ، دشمنت داشت خنده سر می داد

 

*انقده خاطرات بد از این خنده ها هست برات بگم .. نمیدونم نمک رو زخمِ دلت بریزم یا نه ؟.. به خدا مادرِ 18 سالۀ ما ، رو زمین افتاده بود .. هر نامردی از راه میرسید .. قهقه میزد و میزد ... خیلی هاتون تا حالا گمان میکردین این قلافِ شمشیر فقط برا مغیره و قنفذه ؛ اما اشتباه میکردید .. اولین قلاف رو خودِ دومی زد .. یه جمله و التماس دعا راوی میگه یه نفر از پشت به کتفِ زهرا ... چنان با قلافِ شمشیر ...*

 

هرچند بینِ کوچه شما را کشید و برد

دستِ کسی به مقنعۀ خواهرت نخورد ...

لایوم کیومک یا اباعبدالله .... حسین ....

 

شاعر:حمید رمی

.