نمایش جزئیات

ای دریغ آن گلبن بی خار رفت

ای دریغ آن گلبن بی خار رفت

ای دریغ آن گلبن بی خار رفت

نغمه خوان گلشن اسرار رفت

تا ندای ارجعی را گوش کرد

در زمان جام شهادت نوش کرد

چون هزار آوا سوی گلزار رفت

نغمه خوان تا خلوت دلدار رفت

ای دلت مشکوة انوار وجود

رازدان عالم غیب و شهود

از تو بنیان شریعت استوار

از تو آئین حقیقت پایدار

مدعی تا تاخت در ایوان تو

حجتش باطل شد از برهان تو

آفتابا ترک این گلشن کنی

تا که تحت الارض را روشن کنی

ای زتو آیین حق را اعتبار

جاودانی جاودان  ، در روزگار

 تا در آیند از پی هم صبح وشام

بر تو و بر تربت پاکت سلام

( محمود شاهرخی )