نمایش جزئیات
شعر سینه زنی شهادت امام صادق علیه السلام
هستم در این زمانه
تنها و بی نشانه
دشمن مرا ز خانه
بیرون کشد شبانه
همچون کمان خمیدم
زخم زبان شنیدم
دنبال قاتل خود
در کوچه می دویدم
واویلا واویلا آه و واویلا
تنها و بیقرارم
کاری به کس ندارم
از بس که من دویدم
دیگر نفس ندارم
همچون علی مظلوم
خون بر دلم نشاندند
با دسته بسته من را
در کوچه می کشاندند
اشکی چکیده دارم
رنگی پریده دارم
مانند مادر خود
قدی خمیده دارم
واویلا واویلا آه و واویلا
هستم رئیس مذهب
جانم رسیده بر لب
هنگام کوچه گردی
هستم به یاد زینب
باشد دلم پر از خون
چون لاله های صحرا
می سوزد آشیانم
چون آشیان زهرا
گفتم بزن تو آتش
از پای تا سرم را
اما مبر به پیشم
تو نام مادرم را
شادم که کار گر شد
در سینه زهر کینه
چشمم دگر نیفتد
به کوچه مدینه