نمایش جزئیات

سینه زنی سنگین حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین سیب سرخی

سینه زنی سنگین حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین سیب سرخی

شرمنده ام که سوخت میانِ شرر پرت
آتش گرفت باغِ گل لاله در برت

شرمنده ام که مشک اباالفضل پاره شد
شرمنده ی رباب شد و کام اصغرت

مهلت نداد عمود به قولش وفا کند
عباسِ من که آب شد از آهِ آخرت

زینب حلال کن پسرم را حلال کن
قسمت نشد صدات کند چون برادرت

دستِ شکسته خون زد و چشمان خون گرفت
خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت

ای من فدایِ ناله ی روی بلندی ات
شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت

سُمّ ستور قسمت آن جسم پاک شد
بالایِ نیزه رفت سرش در برابرت

عباس رفت و آتشِ لشکر بلند شد
آتش گرفت چادر و دامان و معجرت
___________
ای مادرِ بهشت تو را غصه ها شکست
هر بار بی قراری زینب تو را شکست
بر سر گرفت چادر زهرا سکوت کرد
آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست

هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست
وقتی دلت شکست دلِ مرتضی شکست
ای هم نفس ترین علیِ بعد فاطمه
قلبت میانِ غربت یک ماجرا شکست

وقتی حسین رانده شد از شهر مادری
باید نوشت حرمت آلِ عبا شکست
عباس شد ستاره ی دنباله دار تو
تا کربلا رسید در کربلا شکست
یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین
ای مادرِ بهشت تو را غصه ها شکست
___________
پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین
الدخیل اُم البَنین ..

مادری کردی تو بر نسل امیرالمومنین
الدخیل اُم البَنین ..

باتو میشد عطر و بوی فاطمه احساس کرد
الدخیل اُم البَنین ..

عصمت دامان تو عباس را عباس کرد
الدخیل اُم البَنین ..

« الدخیل اُم البَنین .. »

نه فقط مادرِ چهار یل است
در وفا بی نظیرِ و بی بدل است
ادبش بینِ اهلِ دل مثل است
شد ادب خاکِ پایِ اُم بنین ..

« الدخیل اُم البَنین .. »