نمایش جزئیات

آمدم از دشت و صحرا، با اسارت

آمدم از دشت و صحرا، با اسارت

آمدم از دشت و صحرا، با اسارت    تا کنم گلهای پرپر را زیارت

ای حسین جان، ای حسین جان، ای حسین جان (2)

ای برادر جان من بر لب رسیده (2)     از فراقت قامتِ خواهر خمیده

ای حسین جان، ای حسین جان، ای حسین جان (2)

ماه من در خون همین جا دست و پا زد    گه مرا گه مادر خود را صدا زد

ای حسین جان، ای حسین جان، ای حسین جان (2)

شَستم اینجا جسم یارم اشک دیده      بوسه بگرفتم ز رگهای بریده

ای حسین جان، ای حسین جان، ای حسین جان (2)

باغبان دشت خون بی سر شد اینجا      یک گلستان ماه من پرر شد در اینجا

ای حسین جان، ای حسین جان، ای حسین جان (2)