نمایش جزئیات

ای سر غرق به خون

ای سر غرق به خون

ای سر غرق به خون

نام و نشانت بر گو

رأس تو هست به من

گو که تن پاکت کو

من حسینم همه عشق علی و زهرا

کشته تشنه لب و بی کفن کرب وبلا

راهبا بشنو زمن قصه پر غم و آه

قصه تیغ عدو بر روی حنجر شاه

من به گودال غم و مادرم در بر من

دشمنم ضربه زد و شد بریده سر من

سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله

دیر من گشته چراغان ز قدومت ای مه

از چه پر اشک و غمه

صورت چشمت ای شه

خواهرم بی کس و تنها

میان نا مردان

عصمت حق بود او گشته است در چنگ گرگان

از رو نیزه دیدم من

تازیانه می زنند

بر تن دخترکان

رقیه کوچکم

مگه چند سالش بوده

این چنین صورت او

مثل زهرا کبوده

سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله

ای آنکه با مصیبت گشته

طی روز و شب و تو

چون یاسی کبوده لعل لب تو

به قصر کوفه بودم

دم زدم از یار و محبوب

لبم ذکر خدا گفت و

عبیدالله زد چوب

ای عزیز فاطمه

نور چشم مرتضی

دینم دین تو شده

دین جد مصطفی

من حسینی شده ام

ای امیر عالمین

فردا من را پیش حق

کن شفاعت یا حسین

سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله

شد حریم شه من قبله گه جبرائیل

کربلا گشته همه آرزوی میکائیل

جمله خوبان جهان ریزه خور درگاهش

صد چو مجنون شده مجنون رخ چون ماهش

کربلای توحسین جنت سینه زناست

وعده هیئتیا پای ایوون طلاست

شکر حق نوکرتم اگه قابل بدونی

قول بده فاتحه ای بعد مرگم بخونی

.