نمایش جزئیات

عمری بود که عاشق و دیوانه توأم

عمری بود که عاشق و دیوانه توأم

عمری بود که عاشق و دیوانه توأم

در انتظار گردش پیمانه توأم

شهد ولای تو شده با خون من عجین

نوشم بده که سائل میخانه توام

فخرم همین بس است که ارباب من توئی

ردم مکن که کلب در خانه توأم

ارباب من مرا به غلامی کن

چون ریزه خوار سفره شاهانه توأم

یا فاطمه یا حضرت معصومه