نمایش جزئیات

دلم به یاد تو ای دوست خلوتی دارد

دلم به یاد تو ای دوست خلوتی دارد

دلم به یاد تو ای دوست خلوتی دارد

در این سکوت غم بی نهایتی دارد

نسیم یاد تو بر باغ جان صفا بخش است

حسین نام تو بردن چه لذتی دارد

اگر که بغض گلویم امان دهد دل من

به قدر فرصت گل با تو صحبتی دارد

بهشت با همه سر سبزی و طراوت و حسن

به پیش کرب وبلایت چه قیمتی دارد

حسین نام تو بردن چه لذتی دارد

به یاد داغ تو هر لاله ای که می بویم

به وسعت دل صحرا مصیبتی دارد

هر آنکه همچو من آلوده و گنه کار است

ز آستان تو چشم شفاعتی دارد

حسین نام تو بردن چه لذتی دارد