نمایش جزئیات

چه حالی داره ای خداسینه زدن تو کربلا

چه حالی داره ای خداسینه زدن تو کربلا

چه حالی داره ای خدا

سینه زدن تو کربلا

غسل زیارت از فرات

نگاه به گنبد طلا

کربلا عشقت منو

دیوونه کرد

از تو چه پنهون آقا جون

دیگه امیدی ندارم

عمرم کفاف بده بیام

سر رو ضریحت بذارم

میگن نمیدونی چقدر

قشنگه بین الحرمین

دور تا دورش نخلای سبز

صفا میدن به عالمین

کربلا عشقت منو

دیوونه کرد

زندگی و حیات من

بدون تو جهنمه

خاطرخواتم دیوونتم

دوست دارم یه عالمه

داد میزنم دیوونتم

تا در رو روم وا بکنی

دیوونتو ببینی و فکری به حال ما کنی

همه میگن دیوونه ها آواره و در به درن

شبا اسیر روضه و از غم تو بی صبرن

کربلا عشقت منو دیوونه کرد

گریه برای بچه هات

برای من توشه شده

این قدر برات سینه زدم

دلم یه شش گوشه شده

گمان کنم  دشمنان خیز

به کام من زبان

ز دور بسکه با سرت

سر اشاره می کنند

سر تو را به روی نی

هر چه نظاره می کنم

سیر نمی شود دلم

نگه دوباره می کنم

به دختران خود بگو

که گوشواره ها چه شد

گریه به گوشواره نه

به گوش پاره ها چه شد

.