نمایش جزئیات

سر خیل شهیدان

سر خیل شهیدان

خون شد دل زینب

غم حاصل زینب

ای غرقه به خون غرقه خون شد دل زینب

بستن به شتر جان اخا محمل زینب

خون شد دل زینب

غم حاصل زینب

بر خیز  زجا ای سرِ خیل شهیدان

از تشنه لبی بین به فلک نالة طفلان

آواره و دلخون همه سرگشته و حیران

کز  نالة آنها شده خونین دل زینب

خون شد دل زینب

غم حاصل زینب

ای کاش نمی بودم و بینم که به صحرا

افتاده تن بی سرت ای خسرو بطحا

در لجة خون غوطه ور ، از کینة اعدا

 گویا ز ازل گشته محن حایل زینب

خون شد دل زینب

غم حاصل زینب

برخیز و نظر کن ، دمی ای جان برادر

عازم به سفرگشته ام ، ای شاه ملک فر

همراه سپه و ز ستم فرقة کافر

بر ناقة عریان ، بنگر محمل زینب

خون شد دل زینب

غم حاصل زینب

از بعد تو ای خسرو خوبان ، چه کنم من

با این همه اطفال پریشان چه کنم من

با سوز دل عابد نالان چه کنم من

 از ماتم آنها شده غم حاصل زینب

خون شد دل زینب

غم حاصل زینب

از بعد تو زین طایفه بنگر که چها شد

زاندازه برون بین که به ماظلم و جفاشد

از بی کسیت آه و فغانم به سما شد

ویرانه حسین جان بنگر منزل زینب

خون شد دل زینب

غم حاصل زینب

از کوی تو با دیدة خونبار برفتم

با این دل آزرده من زار برفتم

در شام بلا همره کفار برفتم

ای وای که شد بیت حزن محفل زینب

خون شد دل زینب

 غم حاصل زینب

افکار اگر از تو بپرسند محبّان

بر گو به صد ناله و با دیده گریان

زینب به اسیری برودکوفة ویرا ن

خاموش شده سینه زنان ، بلبل زینب

(افکار)