نمایش جزئیات
مدح ویژۀ میلاد امام رضا(ع) بنفسِ حاج محمد طاهری
.
رشته عشق تا که محکم شد هرچه را خواستم فراهم شد نشدن ها گرفت رنگِ شدن جلوه گر تا که اسم اعظم شد مردُمک ها طواف گنبد کرد چشم ها مات رقصِ پرچم شد شمعدان ها به خط شدند همه تا صفِ خادمان منظم شد صحن کهنه لباس نو پوشید موقع عرض خیر مقدم شد به نماز ایستاد ایوان و بهر تعظیم تا کمر خم شد
گره کور را فرج آمد کعبه در طوسِ او به حج آمد همه عالم به سجده افتادند حضرتِ ثامن الحجج آمد
چقَدَر زائر است مهمانش چقَدَر واسع است احسانش چقَدَر دستها گره خورده بر ضریحِ طلایِ دامانش عده ای در طوافِ دور ضریح عده ای گوشه ی شبستانش عده ای پله پله سمت خدا می روند از دلِ خراسانش دست بر دسته های کُرناها سرنوازان و پس نوازانش رو به نقاره خانه آوردند عده ای از کنار ایوانش
ناگهان بانگی آشنا آمد باز نقاره در صدا آمد خبری بِکر رونمایی شد گل بریزید که رضا آمد
گل بریزید غصه ها سر شد گل بریزید نجمه مادر شد نافه ها ظرفِ مشک گردیدُ او که آمد جهان معطر شد ریسه ها با نسیم رقصیدند شب چنان روز شد منوّر شد وسط صحن در شلوغی ها جبرئیل آمد و کبوتر شد طبل ها شیش و هشت کوبیدند ذوق کردیمُ چشم ها تر شد
در طرب ارض طوسمان آمد که انیس النفوسمان آمد کرد خورشید سجده وقتی که شاه شمس الشموسِ مان آمد
خاکِ ما اعتلا گرفت از تو کیمیا شد بها گرفت از تو پا به ایران گذاشتی ایران رنگ و بوی خدا گرفت از تو مرد سلمانی ات که قیچی زد جایِ آهن طلا گرفت از تو لا علاجی که در حرم آمد وقتِ رفتن شفا گرفت از تو بی نیاز از طبیب شد همه عمر هر که نان و غذا گرفت از تو هرکسی که به مشهدت آمد سفرِ کربلا گرفت از تو
اشک اینجا نه از رویِ شرم است آهن سخت هم دلش نرم است تا همیشه جناب سلطان باش دل ایران فقط به تو گرم است
جلد گنبد شده کبوترِ ما دل به تو داده ایم اکثر ما دور شمس الشموس گشتیم و سال شمسی است سال کشور ما سال تحویل ها گواه دهند خاکبوس شماست رهبر ما وَه چه فتح الفتوح ها کردند دور تو جمعِ نا مکسّر ما زیر پایت شدند قربانی شهدا ، لاله هایِ پرپر ما یا امام الرئوف یا مولا سایه ات مستدام بر سر ما ما به مشهد زیاد می آییم می وزیم و چو باد می آییم در زیاد است در حرم امّا ما زِ بابُ الجواد می آییم
سفره باز هل اتی آقا ای اجابت ترین دعا آقا بزن امضا که اربعین برویم از نجف سمت کربلا آقا زعفران های قیمه ی نذری است چهره ی لاله گون ما آقا طعم شاخه نبات را دارد چایی تلخ روضه ها آقا جانِ عالم فدای جدّت که از قفا شد سرش جدا آقا بعداز آن سوی بزم مِی بردند عمه ی زخمی تو را آقا ..
معجر و روسری که غارت شد روزیِ بانوان اسارت شد وَاذلُّ عزیزنا ... یعنی به نوامیس تو جسارت
.