نمایش جزئیات
شمیم عاطفه
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سیدالشهدا
صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است
خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
دوباره قافلهی روضه های ثارالله
برات گریه دوباره به چشممان دادند
به ما حسینیهی گریه را نشان دادند
حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
مزار خون خدا فی قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدایمان کردی
برای عرض ارادت، جدایمان کردی
لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
عنایتی که فقط در امان تو باشم
بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها
پری بده به دلم در شکسته بالی ها
مرا به غربت بی انتهای خود بردی
شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی
بر سر دارم به عشقت سرفرازی می کنم
با طناب دار مولا عشق بازی می کنم
کوفه میا پسر عموجان ثارالله ثارالله
کوفه سر فصل خزان است کجا میایی
حرف کینه به میان است کجا میایی
بامهایی که همه گل به سویم ریخته اند
ذاتشان سنگ پران است کجا میایی
نیتی که همه دنبال ادایش هستند
کشتن تشنه لبان است کجا میایی
پسر عمو میا .......
به این کوفه میا ......
به جان فاطمه .......