نمایش جزئیات
متن روضه شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام-سيد مهدي میرداماد
السلام علیك یا سفیر الحسین علیه السلام
خیلی این آقا مقام و منزلت داره،من سه چهار فراز از زیارت شو نوشتم،طولانیه،زیارت مأثوره ی از امام ِ،خیلی قشنگ و زیبا و پُر معناست
السلام علی اول الشهداء و سید السُّعداء،آقای سعادتمندان،
السلام علی الهادی بنفسه و مهجته،كسی كه همه ی وجودش رو برا امامش عطا كرد و داد،همه جونش و همه سرمایه اش رو،
السلام علییك ایها الشهیدُالفقیه المظلوم ،فقیه،مسلم مگه كم كسیه،داماد امیرالمؤمنین ،خواهر ابی عبدالله رو گرفته،ابی عبدالله دایی بچه های مسلم ِ،مسلم بن عقیل سردار كنار دست امام مجتبی بوده،توی صفین میسره لشكر(جناح چپ) دستش بوده،مورد اعتماد بوده،بالاتر از اینها،مرحوم صدوق تو أمالی نقل می كنه،می گه:یه روز امیر المؤمنین اومد محضر رسول خدا(ص)،سئوال كرد آقاجان شما به برادر من علاقه دارید یا نه؟پیغمبر فرمود آره علی جان به دو دلیل عقیل و دوست دارم،دلیل اولش اینه برادر تو است،فرزند ابوطالب ِ،دلیل دومش بیچاره می كنه آدم رو،اصلاً می مونی سر سفره كی هستی،دلیل دوم علی جان عقیل رو دوست دارم چون یه پسری داره،این پسر در راه محبت پسر تو كشته می شه،علی جان دوستش دارم،پسرش فدایی پسر تو است،قبل كربلا،این خبرها نیست،پیغمبر داره روضه می خونه،خیلی گوش بده،عبارت عجیبه سه تا نكنه داره،نكته اول:پیغمبر فرمود علی جان،اهل ایمان بر این پسر گریه می كنند،الله اكبر،استنباط می شه كرد،نشانه ی ایمان یكی گریه بر مسلم ِ، دیگه،پیغمبر فرمود:مؤمنین براش گریه می كنن،دوم علی جان،این مسلم فرشتگان خدا بر او صلوات و درود می فرستند،بعد عجیبه،می گه به اینجا كه رسید،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،عبارت عجیب حدیث اینه، می گه:اون قدر گریه كرد،حتی جرت دموع علی صدره،پیغمبر لولاک لما خلقت الافلاک،می گن اینقدر برا مسلم گریه كرد،اشكاش رو سینه اش چكید،این مسلمه با این عظمت با این مقام،حالا من و تو اومدیم از مسلم عاشقی یاد بگیریم،از مسلم فدا شدن برا امام زمان یاد بگیریم،اومدیم از مسلم یاد بگیریم،آدم وقتی می خواد خودش رو خرج امامش كنه،باید بدون كم و كاست،می خوای یاد بگیری بسم الله:
.بنویسید مرا یار اباعبدالله
اولین بنده ی دربار اباعبدالله
منتظر مانده ی دیدار اباعبدالله
من كجا و سر بازار اباعبدالله
تا خدا هست خریدار اباعبدالله
عشق بازی رو یاد بگیر
عاشق آن است كه دیدار كند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر یارش را
باز آماده كند جان دگربارش را
.شب اول ِ،من از اول مجلس منتظر بودم این اسم بیاد،آخه با این اسم امشب گره باز می شه،تو هم منتظری نشون بده
.عاشق آن است كه دیدار كند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر یارش را
باز آماده كند جان دگربارش را
فاطمه پیش خدا پیش برد كارش را
هر كه اوفتاد پی كار اباعبدالله
.اونایی كه تو این دهه همه ی كاراتون و می زارید كنار،می گید كار فقط كار حسین،فعلاً مهمتر از همه دنیا حسینه،فاطمه اون دنیا می گه،همه رو رها كن ،دست این رو من بگیرم،این محرما همه چیزش تعطیل بود،فقط حسین
.مانده از جلوه ی والای تو حیران مسلم
جان خود ریخت به پای تو به یك آن مسلم
عید قربان شهان، هست فراوان مسلم
من به قربان تو نه جان هزاران مسلم
تازه قربان علمدار اباعبدالله
قبل از آنكه بیاید خبرم را ببرید
.كمك كنید شب اول ِ،خبر دادن،تو منزل ثعلبیه به امام حسین علیه السلام گفتند:آقا مسلم تو رو تو كوفه كشتند،حضرت گریه كرد،گفت:مسلم پسر عموی من بود،سفیر من بود،مورد اعتماد من بود،
.قبل از آنكه بیاید خبرم را ببرید
زیر پایش مژه ی چشم ترم را ببرید
محضرش دست به دست این جگرم را ببرید
گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید
باز هستیم بدهكار اباعبدالله
.این كه چیزی نیست،خودم فدات حسین،زن و بچه ام فدات حسین،آخ گریه تو به من می گه،روضه ام الان وقتشه
.وقت حجران به گریبان چه نیازی دارم
به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم
به لب پاره به دندان چه نیازی دارم
به سر شانه ی اینان چه نیازی دارم
تا سرم هست به دیواراباعبدالله
آی حسین...
.با همه ی مقاومتش،با همه ی سرداری و دلیریش،بهش نیرنگ زدن،اَمان نامه ی دروغین بهش دادن،گودال سر راهش كندن،و اِلا به این راحتی مسلم و نمی تونستن بگیرند،گفتم: گودال،یاد چی می افتند بعضی ها،اصلاً رسم این كوفیا همین بود،می خواستند یكی و گیر بندازند،سر راهش گودال می كندند،چیه؟یه گودال تو رو این جوری به هم می ریزه،من رد شم،اصلاً بنا ندارم این جوری روضه بخونم شب اول،می خوام بگم این مسلم،آقایی است كه در راه ولی خدا اول فدایی قرار گرفت،قربونش برم،مادر ما زهرا هم اولین فدایی علی است،اما زهرا كجا،مدینه كجا،كوفه كجا،هر دو اول فدایی اند،ناله دارا،شب اول روضه ام همینه،می خوام بگم این كلمات برات آشناست یا نه،این كلمات هم روضه مسلم رو در بر میگیره،هم روضه ی مدینه رو،من فقط یه كلمه رو میگم رد می شم،هركی ناله داره،این كلمه ها مشتركه،می خوام بگم:اولیش كوچه است،دومی اش آتیشه، ریسمانه،تازیانه است،لااله الا الله،یه چیز دیگه بگم ناله دارا، چند نفر به یه نفره،تو كوفه ام چند نفر ریختند،نتونستند مسلم و دستگیر كنند، اما مردم مسلم یه مرد جنگیه،یه سردار خستگی ناپذیره،اما مادر ما زهرا،یه مادر باردار بود،هجده ساله بود،یازهرا.......