نمایش جزئیات

غریب کوفه

غریب کوفه

کوچه های کوفه گشته قتلگاهم یا حسین

از تبار حیدرم این شد گناهم یا حسین

مرگ من باشد طلوع سرخ عاشورای تو

در ره تو من غلامی سر به راهم یا حسین

گوئیا در کوفه هم رسم مدینه آمده

خود ببین یک زن فقط داده پناهم یا حسین

من چه گفتم این چنین بر صورتم آتش زدند

من فقط یک بوسه ازدست توخواهم یاحسین

کاش کوفه هر چه دارد سنگ ریزد بر سرم

تا من از زخم سر زینب بکاهم یا حسین

ای گل باغ نبی کوفه میا جای تو نیست

غیر من هیچ کسی واله و شیدای تو نیست

در دیاری که در او مهر و وفا نیست میا

میزبان تو به جز جور و جفا نیست میا

گر بیایی زسر بام تو را سنگ زنند

بر سر نعش تو آیند و دف و چنگ زنند

گر بیایی ز غمت عمر جهان طی گردد

همچو خورشید سرت زیب سر نی گردد

ژولیده