نمایش جزئیات

غزل مصیبت_شب اول محرم_حاج حسین سازور

غزل مصیبت_شب اول محرم_حاج حسین سازور

با ناله ی حسین جان عالم نوا گرفته ماه محرم آمد زهرا عزا گرفته .... رخت عزا بپوشید مادر شده عزادار فریاد یا بنیَّ درعرش پا گرفته .... من بی وفایم اما ، خیلی کریمی آقا در زندگی نگاهت دست مرا گرفته حسین حسین مظلوم ..... *** *نمیخواهی شب اولی با آقات حرف بزنی؟* اینجاست خانه ای که نوکر عزیز باشد بی آبرویی همچون من هم بها گرفته گریه دوای غمهاست،چون هدیه ای ز زهراست قلب سیاه من با گریه جلا گرفته حسین حسین مظلوم ..... *** یک بوسه از ضریحت دارالشفای ما شد با ذره های تربت دردم شفا گرفته ما را چه شد خریدی؟!تاخانه ات کشیدی * مگه من چیکار کردم منو صدا زدی بیام تو مجلست؟! آخه من کجا؟! توکجا؟!تو آقای عالمی من خرابه خرابم ....* ای حسین ... ای حسین ... ای حسین ... ما را چه شد خریدی تاخانه ات کشیدی چشمان مهربانت ما را کجا گرفته؟ آواره ی تو بودن گشته عبادت من با گریه بر تو عمرم بوی خدا گرفته حسین حسین مظلوم...

.