نمایش جزئیات

روضه و توسل شب اول ماه محرم توسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ سید رضا نریمانی

روضه و توسل شب اول ماه محرم توسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ سید رضا نریمانی

السَّلامُ عَلَیْكَ یَا بَقیه اللّهِ فِی أَرْضِهِ

 

سلام آقا .. آجرک الله .. فرمود امام رضا از شب اول محرم که می‌شد بهم می‌ریخت .. دیگه کسی خنده به لب‌هایِ آقا نمی‌دید ..

 

چه می‌شود به سرایِ فقیر سر بزنی

سری به منتظرانت دم سحر بزنی

 

به قلبِ تو همه خیلی شرر زدیم آقا

نخواستی که به این قلب‌ها شرر بزنی

 

*گفتی با همۀ بدی‌هات بیا .. اگه تو نیایی کی می‌آید برا جدم گریه کنه ... تو این روزگاری که همه یادشون رفته ، شما بیایید برا جدم گریه کنید .. هی بگید حسین .. حسین .. آقاجان ... آقاجان ... (شب اولی ببین داد می‌زنیم ، گریه می‌کنیم که خودمانُ به آقا نشان بدیم.)*

 

نشسته‌ایم به امیدِ آن زمانی که

مسیرِ رد شدنت را به این گذر بزنیم

 

*چی می‌خوای بگی ؟

اگر رد میشوی از این محله

نگاهی بر گدایِ بی وفا کن

 

اما بعضی‌ها نمیگن بی‌وفا . بعضی‌ها میگن نگاهی بر گدایِ آشنا کن ... آخه برا آقا آشناست هم صدایِ گریه‌ شون هم خودشون .. برا امام زمان آشناست .. همین که منُ راه دادی بهت مدیونم .. اما شب اول پر رو شدم، دیدم من رو راه دادی یه درخواست دیگه هم دارم .. خدا رو شکر زنده بودم محرمتُ دیدم ... حالا یک خواهش دیگه ازت دارم شبِ اولی :

 

پس از آنکه گذشتی از گناهم

نصیبم یک سفر کرب و بلا کن

 

ای حسین .. ای حسین ..*

 

خدا گواست که ممنونِ دست هایِ توایم

سرِ گناه که ما را تو هر قدر بزنی

 

ز شوق دیدنِ رویت چه گریه ها کردیم

مگر قدم رویِ این دیدگانِ تر بزنی

 

بیا آقا .. بیا آقا .. دوست دارم همه شب اول آقاشونُ صدا کنن ... با یه اسمی می‌خوام آقا رو صدا کنید که ردخواه نداره .. یخ بزرگی می‌گفت هر وقت خواستید ائمه رو صدا بزنید به نام مادرشون بگید .. شما هم اینجوری امشب بگید ...

 

گل نرگس بیا .. بیا ..

 

دوباره بویِ محرم دوباره بویِ عزا

زمان آن شده تا روضه روضه سر بزنی

 

*امشب از این جلسه شروع کن .. اول یه سری به ما بزن .. خیلی وقته منتظرم .. یه سال انتظار کشیدم محرمت برسه .. خیلی‌ها مُردنُ محرمتُ ندیدن .. خیلی‌ها زیر خروارها خاکن .. بخدا اگه الان صداشونو می‌شنیدی داد  می‌زدن می‌گفتن بگین حسین .. ما دیگه نمی‌تونیم بگیم حسین ... پنبه تو دهنمون گذاشتن دیگه نمی‌تونیم بگیم حسین ... دستامونُ تو کفن بستن دیگه نمیتونیم براش سینه بزنیم ... آی  حسین ..

قربون این اشکت برم، اشکِ شب اول رفقا یه چیز دیگه است، خیلی ارزش داره، آخه مهمون دوجا عزیزِ ، وقتی وارد مهمونی میشه ، میزبان می‌آید درُ به روش باز می‌کنه ، چی میخای؟ بیا تو ... امشب کی درُ برا ما باز کرده ...*

. . شبِ اول باید نام مادرُ برد .. به خدا شک نکنید یه مادر پهلو شکسته آمده دوباره پشت در ، درُ به رومون باز کرده .. دلت کجا رفت؟ دلت یهو رفت پشتِ درِ خانه .. اما بی بی جان ما نیومدیم در رو هل بدیم ... (داد میزنی بگم؟) بی بی جان ما ادب می کنیم دم در می ایستیم تا درو باز نکنی کاری نمی کنیم ... اما مدینه یک عده آمدند .. گرچه بی بی درُ باز کرد ، گرچه بی بی جوابشونُ داد ، اما لگد زدند .. درُ هل دادن .. بگم بازم شب اولیه ؟ ... محسنشُ کُشتن .. بگم داد بزنی .. دیگه شب اول محرمِ دیگه .. ای حسین حسین ...   دوباره مادرش از غصه می رود از حال لباسِ خونی او را به عرش اگر بزنی   اما بریم در خونۀ مسلم .. خیلی آقا غریبه .. امشب هر چی پیش اومد، هرچه بادا باد ...   سلام ای نازنین شاه و حبیبم بیابان گردِ تنهایِ غریبم   امشب آقامون تو بیابونه. ابی عبدالله رو میگم خیمه زده نزدیک کربلاست ..   نوشتن که بیا شرمنده هستم من از این نامه ها شرمنده هستم تمام قول ها از دم دروغ است سر آهنگران خیلی شلوغ است نوشتند و تو را ای یار خواندند ولیکن پایِ این پیمان نماندند ولایت در وجودم منجلی بود گناهم بردنِ نام علی بود هر آنچه کوشش و همت نمودند شنیدی که حریف من نبودند   *حسین جان تو نبودی ولی خدای تو که شاهد بود. خیلی کارا کردم که تو نیایی اما نشد .. بیشترم دلم برای دخترت میسوزه .. اینا با من اینجوری کردن با بچه هات چکار می کنن؟ ..*   تمام دشمنان را خوار کردم شبیه مرتضی پیکار کردم امان دادن عهدِ خود گسستند به کعبِ نیزه دندانم شکستند از اولادِ زنا نیرنگ خوردم من از زنهایِ کوفه سنگ خوردم صدایِ العطش آمد به گوشم خبر داری نشد آبی بنوشم   *آوردنش بالایِ دار الاماره ، دست هاشُ از پشت بستند .. گفتند حرفی ، وصیتِ دیگه ای هم داری؟ گفت تشنه ام ، آب میخام . ظرفِ آبُ آوردن جلوی دهانِ مبارک ،این لب ترک خورده ،شمشیر خورده ،تا ظرف آبُ گرفتند ظرف پُر خون شد. دوباره ،سه باره .. گفت انگار قرار نیست من آب بخورم ..رو کرد سمتِ کربلا «السلام علیک یا عطشان»*   خدا را شاکرم آبی نخوردم فدایِ کام خشکت کام خشکم سر دارالاماره گریه کردم به یادِ شیرخواره گریه کردم تنم را بین هر کوچه کشیدن به رویِ سینه ام طفلان دویدن همه دارایی‌ام را غصب کردند سرم را رویِ نیزه نصب کردند در این شهر جفا و ناامیدی کنار مزبله ماندم شنیدی؟ نگویم مابقیِ ماجرا را نگویم کوچۀ قصاب ها را به زیر نور مهتاب و ستاره تنم آویخته شد بر قناره   میدونی قناره یعنی چی؟ این قلاب هایی که تو قصابی ها می بینید گوشت رو بهش آویزون می کنن. این آقا رو آویزان کردن .. دیگه جلوتر نرم ؛ خیلی حرف دارم امشب . نمیدونم کدومُ بزنم ؟.. شب اولِ  آروم آروم میگم   تو بارونی از سنگ ، منُ دوره کردن میخندن به حالم ، به دورم میگردن اینایی که این جور ، از این غصه شادن همون کوفیان که ، بهت نامه دادن اینا رسم مهمون نوازی ندارن نکنه کسی رو ، غریب گیر بیارن همونها که سنگت رو به سینه کوفتن حالا با همون سنگ سرم رو شکستن عشقت رو به طلا فروختن تو این آتیش فتنه سوختم کیسه واسه سره تو دوختن یکی با طنابش ، دستامُ میبنده یکی داره قاه قاه به حالم میخنده تو گوشم که سیلی ، زد از روی کینه برام زنده شد روضه هایِ مدینه من امروز که دیدم ، همه روضه ها رو میفهمم غمایِ ، دلِ مرتضی رو میفهمم غریبیِ حیدر یعنی چی میفهمم اهانت به مادر یعنی چی سیلی اصلاً برایِ زن نیست اصلا کوچه که جا زدن نیست دردی مثل غم حسن نیست   بقیه اش باشه .. اما یه حرفی میخام بزنم و رد بشم شب اولِ . اگه مسلمُ از بالای دارالاماره زمینش انداختند ، آقایِ من و تو هم از بالایِ اسب با صورت زمین افتاد .. «فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ» اگه سر از بدن مسلم تو کوفه جدا کردن ، کربلا هم سر آقا رو از بدن جدا کردن، اگه بدن مسلمُ تو کوچه ها رو زمین کشیدن ، این جا یه فرق دارد روضۀ آقا با ابی عبدالله ، بدنِ مسلمُ رو زمین کشیدند، اما دیگه کسی با اسب روی بدن نتازونده .. (فهمیدی؟) قربون اون لحظه ای برم که 10 نفر دست بلند کردن سوار بر مرکب شدن .. آنقد رویِ این بدن تاختند .. ای حسین ... .