نمایش جزئیات

زبانحال طفلان مسلم (ع)

زبانحال طفلان مسلم (ع)

حارثا مهمان نکشته کس به شوق سیم و زر

ما یتیمان را مکش از قتل ماها در گذر

بهر ما نبود امید زندگانی در جهان

حارثا کن از ره رأفت به حال ما نظر

سر مبر از تن ما بهر حق آزاد کن

گر نشد افسرده زین سوز و گداز

آخر ای ظالم بده مهلت تو از بهر نماز

تا دم آخر به خلاق جهان رو آوریم

آن که اندر مشکلات دهر باشد چاره ساز

از وصال حق دل پر خون ما را شاد کن

در مدینه منتظر مادر که بیند روی ما

بار دیگر شانه از رفت زند گیسوی ما

چون پدر ما را نباشد تا که دلجویی کند

جای او مادر زند بوسه رخ نیکوی ما

از وصال دل پر خون ما را شاد کن

زان سپس در امر خود کوشش تو ای جلاد کن