نمایش جزئیات

زبانحال طفلان حضرت مسلم

زبانحال طفلان حضرت مسلم

ما یتیمان را دمی از بهر حق دلشاد کن

جان ما بر لب رسیده از قفس آزاد کن

روز و شب در کنج زندان زندگانی مشکل است

گر تو حق را می شناسی کم بما بیداد کن

رنگ زرد مانگر آخر ز حال متا بپرس

وین دل ویران ما ز غم ز لطف  آباد کن

گر نئی  واقف ز حال ما تو شبها تا سحر

یاد مرغ پر شکسته در کف صیاد کن

ما نداریم از رضای حق گله در هیچ حال

لیک فکری تو به حال خویش در میعاد کن