نمایش جزئیات
لشکر حسین (علیه السّلام)
این روزها مرتب، لشگر به سپاه دشمن افزوده می شود، بچه های حسین (علیه السّلام) با نگاه از پدرشان این طور سؤال می کردند، بابا جان ! آیا برای ما هم لشگری می آید یا نه؟
یک روز صدا زد بچه ها بیایید، لشکر من از دور می آید، بچه ها خوب نگاه کردند، دیدند دو پیرمرد با غلامی به طرف خیام در حال حرکتند، یکی از آنها حبیب بن مظاهر است، دیگری مسلم بن عوسجه، چون آقا برای حبیب نامه نوشته بود، با آن نامه دل حبیب را کباب کرده بود، نوشته بود، (من الغریب الی الحبیب)
سوگنامه آل محمد ص 288
منبع:كتاب گلواژه های روضه
برچسب ها
- محرم
- متن روضه اصحاب امام حسین (ع)
- آموزش مداحی
- متن روضه
- متن شعر
- شعر مداحی
- اشعار مذهبی
- شعر و روضه ورود به کربلا
- گریز مداحی
- روضه اصحاب امام حسين
- مقتل خوانی
- شب دوم ماه محرم
- متن شعر شب دوم محرم
- شب دوم محرم
- ورودیه
- متن شعر برای روز دوم محرم
- متن شعر ورود کاروان امام حسین به کربلا
- ورود کاروان امام حسین به زمین کربلا
- متن روضه ورود کاروان امام حسین به کربلا
- قصه کربلا
- روضه روز دوم
- مرثیه خوانی
- روضه ورود كاراوان به كربلا
- زبانحال