نمایش جزئیات
ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم _کربلایی حسین سیب سرخی
*میخوام بگم،چه خاتون و چه خانمی،چه مُجَلِّلِه ای داره میاد وارد کربلا میشه،چه اولیاء مُخدره ای میخواد وارد کربلا بشه، چه با احترام وارد کربلا شد، ولی چه بی احترامی دید...*
با صد جلالت و شرف و عزت و وقار
آمد به دشت ماریه ناموس کردگار
فرش زمین به عرش مُباهات میکند
گر روی خاک پای گذارد مَلَک سوار
چه ناقه ای چه ناقه نشینی چه محملی
مریم رکاب گیرد و خدیجه است پرده دار
حتی حسین تکیه بر این شانه میزند
خلقت؛ زنی ندیده بدین گونه استوار
بیش از همه خدای مباهات میکند
که شاهکار خلقت او کرد شاهکار
تا هست مُستدام حسین است مستدام
تا هست پایدار حسین است پایدار
کوهی اگر مقابل او قد علم کند
مانند کاه میشود و میرود کنار
با خشم خویش میمنه را میزند زمین
با چشم خویش مِیسره را میکند شکار
آنگونه که علی به نجف اعتبار داد
زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار
پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود
زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار
تا اینکه فرش راه کند بال خویش را
جبریل پای ناقه نشسته به انتظار
حتی هزار بار بیایند کربلا
زینب پی حسین می آید هزار بار
کار تمام لشگریان زار میشود
زینب اگر قدم بگذارد به کارزار
روز دهم قرار خدا با حسین بود
اما حسین زودتر آمد سر قرار
محمل که ایستاد جوانانِ هاشمی
زانو زدند یک به یک آنهم به افتخار
افتاد سایه ی قد و بالاش روی خاک
رفتند از کنارِ همین سایه هم کنار
طفلان کاروان همه والشمس و والقمر
مردان کاروان همه واللیل و والنهار
عبدند ، عبدِ گوش به فرمان زینبند
از پیرمردِ قافله تا طفلِ شیرخوار
رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک
با آفتاب، غنچه ی گل نیست سازگار
از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست
وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار
از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند
بر روی چادرش بنشیند اگر غبار
از خواهری چو زینب کبری بعید نیست
معجر به پای این تن عریان کند نثار
یک عده گوشواره، ولی دختر علی
یک گوش پاره برد، از اینجا به یادگار
*حالا غروب دهم چیکار کردند؟....*
خیلی زدند "تـا" شود اما تکان نخورد
سر خم نمیکند به کسی کوه اقتدار
او که فرار کرد عدو از جلالتش
فریاد میزند که علیکن بالفرار
ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین
دستی اگر خدای نکرده به گوشوار ....
پرده نشین کوفه،بیابان نشین شده
با دختر بتول چه ها کرد روزگار !
قومی که پاس محملشان جبرئیل داشت
گشتند بی عِماری و محمل، شترسوار
آن بانویی که سایه او هم حجاب داشت
با رفت و آمد سَرِ بازارها چه کار؟!!!!
چشم طنابهای اسارت به دست اوست
زینب به شام رفت ولیکن به اختیار
در یک محله زخم زبان خورد بی عدد
در یک محله سنگ گران خورد بیشمار
دردی به درد طعنه شنیدن نمیرسد
یا رب مکن عزیز کسی را بدان دچار
✍شاعر:علی اکبر لطیفیان
*فردا روزی میرسن،با احترام،قمرالعشیره "عباس"،رکاب میگیره، ملیکه ی دو سرا زینب پیاده میشه، صدا میزنه آی پیرمرد! اینجا کجاست؟ این چه سرزمینیِ؟نمیدونم چرا دلم شور میزنه؟ پیرمرد،تمام نامهایی که به ذهنش می اومد گفت، گفت:اینا نیست،ماریه،غاضریه،...نه...تا گفت: کرب و بلا،دید خانوم افتاد رو زمین....همین جا حسینم رو سر می برن....حسین....
.برچسب ها
- حسین سیب سرخی
- محرم
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- متن شعر
- شعر مداحی
- اشعار مذهبی
- شعر و روضه ورود به کربلا
- گریز مداحی
- شب دوم ماه محرم
- متن شعر شب دوم محرم
- شب دوم محرم
- ورودیه
- متن شعر برای روز دوم محرم
- متن شعر ورود کاروان امام حسین به کربلا
- ورود کاروان امام حسین به زمین کربلا
- متن روضه ورود کاروان امام حسین به کربلا
- قصه کربلا
- روضه روز دوم
- مرثیه خوانی
- زبانحال
- روضه ورود کاراوان به کربلا